دوش به خواب دیده ام روی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
4.7 امتیاز از 3 رای

دوش به خواب دیده‌ام روی ندیدهٔ تو را
وز مژه آب داده‌ام باغ نچیدهٔ تو را
قطره خون تازه‌ای از تو رسیده بر دلم
به که به دیده جا دهم تازه رسیدهٔ تو را
با دل چون کبوترم انس گرفته چشم تو
رام به خود نموده‌ام بازِ رمیدهٔ تو را
من که به گوش خویشتن از تو شنیده‌ام سخن
چون شنوم ز دیگران حرف شنیدهٔ تو را
تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین
پشت خمیده مرا، قد کشیدهٔ تو را
قامتم از خمیدگی صورت چنگ شد ولی
چنگ نمی‌توان زدن زلف خمیدهٔ تو را
شام نمی‌شود دگر صبح کسی که هر سحر
زان خم طره بنگرد صبح دمیدهٔ تو را
خسته طرهٔ تو را چاره نکرد لعل تو
مهره نداد خاصیت، مارگزیدهٔ تو را
ای که به عشق او زدی خنده به چاک سینه‌ام
شکر خدا که دوختم جیب دریدهٔ تو را
دست مکش به موی او مات مشو به روی او
تا نکشد به خون دل دامن دیدهٔ تو را
باز فروغی از درت روی طلب کجا برد
زان که کسی نمی‌خرد هیچ خریدهٔ تو را

فروغی بسطامی
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

این غزل، شور و شوق عاشق را نسبت به معشوقش به تصویر می‌کشد. شاعر در خواب معشوق را دیده و از شدت عشق، به زاری و التماس می‌پردازد. او خود را رامِ معشوق دانسته و از زیبایی او به وجد آمده است. شاعر با تمثیل‌هایی زیبا، عشق سوزان و بی‌چاره شدن خویش را به تصویر می‌کشد و در نهایت، از معشوق می‌خواهد که از او دست برندارد.

ارسال متن