در کنسرو را باز می کنم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

درِ کنسرو را باز می‌کنم
صدای تاریکی می‌ریزد بیرون
یک آواز قدیمی
که بوی ماهی دودی می‌دهد
آشنا نیست
اما می‌شناسمش
مثل وقتی که عشق
در لیوان چای حل می‌شود
و نمی دانم
چندبار باید هم زد
تا دوستت دارم ته‌نشین نشود
می بینی
خوابگردی سایه هاست
خانه سرگیجه دارد
و من
در یخچال خاموش
دنبال طلوع می‌گردم

فیروزه سمیعی
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، حس غربت و جستجوی چیزی گمشده را در فضای خاطره‌ای مبهم و تاریک به تصویر می‌کشد. بوی ماهی دودی نمادی از گذشته است، عشقی نامعلوم اما آشنا. خانه و ذهن شاعر در آشفتگی و سرگشتگی به سر می‌برند و او در جستجوی امیدی کوچک، طلوعی در یخچال خاموش است.

ارسال متن