متن یاد گذشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یاد گذشته
آه، ای مرثیهی غریبانهی من...
من،
همانجا ایستادهام
که تو لبخندت را
به باد دادی...
چه میشد ماهی عیدت خودم بودم به تنهایی
گهی با پشت ناخن میزدی بر شیشه ی تنگم
درِ کنسرو را باز میکنم
صدای تاریکی میریزد بیرون
یک آواز قدیمی
که بوی ماهی دودی میدهد
آشنا نیست
اما میشناسمش
مثل وقتی که عشق
در لیوان چای حل میشود
و نمی دانم
چندبار باید هم زد
تا دوستت دارم تهنشین نشود
می بینی
خوابگردی سایه هاست
خانه سرگیجه دارد...
دوباره در خاطره ای دور
زخم هایم جوانه می زنند
ریه ها پر می شود
از هجوم هوای کوچه ی احساس
آنجا که در ازدحام رقصیدن باد
باران نگاهم
بر تن لحظه ها موج می زد
و لب ها در عطش گلبرگ های یاس
حدیث تشنگی را
در گوش ابرها...