متن یاد گذشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یاد گذشته
کبوتر قمری، ای ساکن شاخسارهای دوردست بهار،
ای پیامبر خاموش نسیمی که از عطر اقاقیا گذر کرده است...
مگر کجا رفتی که اینک بهار آمده است،
اما آواز تو هنوز بر شاخهای نرفته پژمرده میشود؟
دلم برات تنگ شده،
نه چون حسرتی سبکخیز و عابر،
بل همچون داغی سنگین
که...
به سبب تو،
در باغهای شکفتهی بهار،
عطر گلها چونان زخمی کهنه،
در من میخروشد و دلم را میآزارد.
چهرهات از خاطر رفته،
دیگر دستیات را در یاد ندارم؛
و لبانت…
آیا هنوز بوسهشان را بر لبان من میتوان سراغ گرفت؟
به سبب تو،
مفتون تندیسهای سپید پارکها شدهام؛
آن...
رهگذر خاطره، سایهای است بر سنگفرشِ ذهن، ردپایش نه بر خاک، که بر دل حک میشود...
میآید، بیآنکه درِ روزگار را بکوبد
عبور میکند، بیآنکه ردپایی از حضورش برجای بماند...
عطری محو از گذشته در هوای اکنون میپاشد،
آفتابی که بر بامِ دل طلوع کرد و غروبش را کسی ندید....
دلم آن شب که نامت در غبار جان من افتاد
نه چون لبخند، مادرتلخ بود و بیصدا افتاد
نه در آغوش گرمی بود، نه در خوابِ شبِ بینور
که آن مهر نهان، دیر آمد و بغضی بهصفا افتاد
زمان میرفت، بیلبخند، دلم بیپشت و پناهی
چو طفلی بیصدا گم شد،...
مگر چیزی به غیر از خاطراتت هست.
که بارانی کند چشم مرا هر شب.
آرزو بودی،
محال شدی،
و الان خاطره ای بیش نیستی.
چقدر درد عظیم ایست. آرزوی کسی خاطره شدن.
مثل سابق پیشِ چشمانم نداری جایگاه...
آه، ای مرثیهی غریبانهی من...
من،
همانجا ایستادهام
که تو لبخندت را
به باد دادی...
چه میشد ماهی عیدت خودم بودم به تنهایی
گهی با پشت ناخن میزدی بر شیشه ی تنگم
درِ کنسرو را باز میکنم
صدای تاریکی میریزد بیرون
یک آواز قدیمی
که بوی ماهی دودی میدهد
آشنا نیست
اما میشناسمش
مثل وقتی که عشق
در لیوان چای حل میشود
و نمی دانم
چندبار باید هم زد
تا دوستت دارم تهنشین نشود
می بینی
خوابگردی سایه هاست
خانه سرگیجه دارد...
دوباره در خاطره ای دور
زخم هایم جوانه می زنند
ریه ها پر می شود
از هجوم هوای کوچه ی احساس
آنجا که در ازدحام رقصیدن باد
باران نگاهم
بر تن لحظه ها موج می زد
و لب ها در عطش گلبرگ های یاس
حدیث تشنگی را
در گوش ابرها...