به وقت فریب و شور بلا...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار عطیه چک نژادیان
- به وقت فریب و شور بلا...
به وقت فریب و شورِ بلا، دلآسودهام من
که در دل شبانگاهان، ز رب آسودهام من
نه از نبود طوفان است این سکوتِ جانم
ز درحضور رب، به دل آسودهام من
جهان چو خواب و خیال است و عمر، بادیهای
چو دیدم اوست مقصود، ز کار آسودهام من
نه در گریز ز غوغا، نه در پناهِ صلحام
در آستانِ ربنا، ز عالم آسودهام من
ز خون و خشم چه باک، چون نگارم حاضر
چو یافتم ره رب ز راه آسودهام من
به نزد خانهی شیطان گر هزار فتنه خیزد
چو پروانه گرد شمع ، ز کعبه آسودهام من
نه نبود جنگ و جدال است، که هست ربنایم
که با چشمِ رحمت، به ما آموختهام من
به حضور او هر دم، بهشتی بر دل است
که در سینهی تار، از نور آموختهام من
نگه کن که به سجده، راز آرام جان است
به وصل او همه شب، رازها گفتهام من
رب در پی جانان که در طلب وصال است
که در بحر عشق او، غرق و غوطهورم من
غم و شادی زین خاک، همه بازی بچگان است
که در زمرهی رب به صد ره با ربنایم