پیکر بی سر به زمین چنگ...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار محمد خوش بین
- پیکر بی سر به زمین چنگ...
پیکر بی سر به زمین چنگ زد
آینه ی عرش به خون رنگ زد
کرب و بلا نیست فقط خاک و سنگ
عرش خدا بوده در آن ظهر تنگ
تیر شد و عشق به معراج رفت
پیکر خونین سوی افلاک رفت
خاک شده گریه کن آسمان
نیزه شده قامت استغفران
جاده ها از تو صفا میگرفت
اشک ز نام تو جلا می گرفت
روضه بخوان بر من و خوابم ببر
تا بزنم سیر به محراب سر
زینب دل خون به تماشا نشست
با دل صد پاره تماشا شکست
هر قدمش داغ علم بود و درد
هر نفس اش زخم قلم بود و سرد
کوچه کوفه دلش از سنگتر
شام شد آیینه داغ پدر
من چه بگویم که دلم سوخته
مرثیه ام با نفس آموخته
مثل توام ساقی مستانه ام
جرعه نوش از غم جانانه ام
قبله به خون تو نمازش گرفت
کعبه به گیسوی تو سازش گرفت
مرگ به آغوش تو معنا گرفت
خاک ز لبهای تو تقوا گرفت
جان چو رسد بر لب درگاه تو
میچکد از لب غزل آه تو
کرب و بلا لحظه لب تشنههاست
مرگ در آغوش دعا زنده زاست
نیست فنا گر نفس آگه شود
مرگ خود آغاز یک ره شود
هر قدمت خطبه آزادگیست
خاک تنت مکتب دلدادگیست
گرچه در آن لحظه سرت را برید
راز شد و در دل شبها خزید
لیک تو را مرگ نپوشاند و بس
شعله شدی تا ابدیت نفس
ما نرسیدیم ولی خاک تو
مانده به جان همه ادراک تو
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، مرثیهای سوزناک برای امام حسین(ع) است. شاعر با تصویرگری جانسوز واقعه کربلا، عظمت و فداکاری امام را ستایش میکند. از بیسر شدن تا شهادت، عروج روحانی و تاثیر جاودان ایشان بر عالم به زیبایی توصیف شده است. اشعار، عشق و ارادت عمیق شاعر به امام حسین(ع) و تأثیر عمیق مصیبت کربلا را نشان میدهد.