میخواهم به تو بازگردم همچون خاطرات...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن دلنوشته های هُدی
- میخواهم به تو بازگردم همچون خاطرات...
میخواهم به تو بازگردم
همچون خاطرات بیماری که حافظهاش بهبود مییابد.
همچون سرزمینی که از اِشغال شورشیان خارج میشود.
شبیه اسیری که حکم برگشت به وطنش میآید.
می خواهم به تو بازگردم
حبس شوم میان بازوانت
موسیقی بیکلامِاحساس، فضا را پرکند.
گیسوانِ بلندِ لَختم را همچون قاصدک در دستان تو رها کنم.
میخواهم تو را در آغوش بگیرم
همچون مادری که فرزندش را پس از سالها چشم انتظاری میبیند.
عطر تنت را استشمام کنم.
انگشتانت را لمس کنم.
مستعمرهی قافلهی عشق تو باشم.
قلبم مدتهاست
به دست راهزنانِ عشق تو به تاراج رفته است.
می خواهم به تو بازگردم
اما دلهره وجودم را احاطه کرده است
میترسم مرا به خاطر نیاوری
بگویی: غریبه شبیه به هیچ یک از خاطرات من نیستی.
بازگردم و تو آنگونه نباشی که روزی جانم را
فدای صدای خنده هایت میکردم.
دیگر محال است عشق میان ما
نقلقول عاشقان شهر شود و
رخنه کنیم میان قلب های ویرانشان...
محال است دگر بار اسطورهی تاریخِ عشق شویم و به نیکی از ما یاد کنند.
اینبار
مَثَل عشق ما
به مو رسید و پاره شد
و حرارت دستانم تهی مانده است از قفل انگشتانت...
اکنون
زنِ عاشقی هستم که بر خلاف میلِ قلبم
دردهای سینهام را میان
لبخندهای خاکستری شهر
و لابلای مشتی کلمه که همچون پیچک بر قلب و جانم میپیچند؛ پنهان کردهام!
میخواهم به تو بازگردم
اما شاعری دوره گرد شده ام
که در کافههای شهر به دنبال تو می گردد.
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر، دلتنگی شاعر برای معشوق از دست رفته را بیان میکند. بازگشت او، همانند بهبودی از بیماری یا آزادی از اسارت توصیف میشود. اما ترس از فراموش شدن و تغییر او، عشق گذشته را در مقابل عشق از دست رفته و ناامیدی فعلی قرار میدهد. شاعر، علیرغم درد و رنج پنهان شده، هنوز امیدوار به بازگشت و احیای عشقشان است، هرچند میداند بازگشت به گذشته غیرممکن است.