چشم مستت چو سحر می کشد...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

چشم مستت چو سحر می‌کشد از دل خبر
می‌برد هوش مرا تا به افق‌های دگر

ابر پرخاطره‌ام گریه‌کنان رو به بهار
می‌چکد بوی تو در چشمهٔ باران سحر

باد بر طرهٔ تو چل‌چله‌خوان رقصید
گسترانید شب از سنبل تو فرش قمر

ماه در باغ نگاهت به تمنّا خم شد
تا بچیند گل لبخند تو با دست سپر

نرگس چشم تو در سبزهٔ جان لانه گزید
مست شد هر که گذر کرد ز بستان نظر

شاخه از نام تو آویخته شد با پر نور
می‌وزد عطر تو از نغمهٔ قمری به پر

رود از شوق تو برخاست و به دریا پیوست
موج شد، بست کمر بر کمر موج دگر

برف از شوق تو در قلهٔ خورشید گداخت
بر تن کوه نشست آتش آغوش شکر

سایه از خیمهٔ ابرو به دل من افتاد
تا ببیند رخ تو در مه و آیینه‌سفر

یاد تو لاله دمید از دل خاکستر دل
تا بسوزد همه سرمای جهان یک‌سره‌تر

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، عاشقانه‌ای ست که زیبایی معشوق را با تصویرهای طبیعت وصف می‌کند. چشم‌های مست او، هوش شاعر را می‌رباید. بوی او در باران، موهایش در رقص باد، و لبخندش در باغ نگاهش جلوه‌گر است. وجود او، طبیعت را مدهوش و سرشار از شور و نشاط می‌کند؛ از نرگس چشمش تا برف گداخته بر قله‌ی خورشید. یادی از او، حتی خاکستر دل شاعر را به لاله می‌شکفاند.

ارسال متن