شعله افتاده ست در پیراهن خواب...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- شعله افتاده ست در پیراهن خواب...
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
شعله افتادهست در پیراهن خواب دلم
میکشد تا مرز نابودی شتاب دلم
با تبر آمد صدا، از شاخسارم ریخت برگ
میتپد با هر نفس، بیاحتساب دلم
کعبه را گم کردهام در خاکهای ناشناس
خانهای بیسقف شد، بیانقلاب دلم
آینه در خود شکست از شوق تصویرم، ولی
ریخت در دریای وهمی بیجواب دلم
پیش از آنکه تیر آید، زخم میداند تنم
هر شب از وهم بلا دارد عذاب دلم
نه گناهی مانده اینجا، نه امیدی در دعا
در سکوت خود فرو رفتهست ناب دلم
در ته چاهم، ولی آواز بالا میرود
بوی یوسف میوزد از پیچ و تاب دلم
بر لبم قفلیست، اما راز من فریاد شد
باد میخواند از جهان بیشتاب دلم
روز محشر هم اگر دستی نماند از امید
باز میگیرد به دندان آفتاب دلم
مهدی غلامعلی شاهی
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR