آیینه گرفتم رخ دنیا همه خون...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

آیینه گرفتم، رخ دنیا همه خون بود
در خنده‌ی مردم، غمِ پنهانِ درون بود

هر کس به تماشای خودش ماند و ندانست
این چهره‌ی آلوده، همان رنگِ جنون بود

در آینه دیدم که به من خیره زمان است
در خنده‌ی او خنجری از جنسِ نهان است

گفتم که نترسم ز دروغ و ز فریبش
آیینه فقط صادق و دنیا همگان است

محمد خوش بین
ZibaMatn.IR
خوش بین
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

شعر، نشان از جهانی خونین و ریاکار دارد. خنده‌های مردم، غم پنهانشان را می‌پوشاند. شاعر در آیینه، زمان را می‌بیند که با خنجری پنهان می‌خندد. اما در نهایت، شاعر به صداقت آیینه و نیرنگ دنیا پی می‌برد و از ترس رهایی می‌یابد.

ارسال متن