دل از کینه ها شسته بودم...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

دل از کینه‌ها شسته بودم ولی،
غمِ این فراق امانم نداد
تو رفتی و با رفتنت این جهان،
دگر رنگِ مهر و نشانم نداد
ز یادِ تو هر شب به چشمانِ من،
قرارِ نگاهِ جهانم نداد
به یادِ تو هر شب، دلِ بی‌قرار،
دگر فرصتِ شادمانی نداد
شبی در سکوتِ تو گم شد دلم،
که حتی صدا در دهانم نداد
در آغوشِ شب، چشم بستم به درد،
ولی خوابِ تو امانم نداد
به شوقِ تو بیدار ماندم شبی،
که ساهر دگر خوابِ جانم نداد

حسن سهرابی
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

شاعر از دوری معشوق بسیار غمگین است. او سعی کرده کینه‌ها را فراموش کند، اما غمِ جدایی امانش را بریده و جهان پس از رفتن او دیگر مهربانی ندارد. شب‌ها به یاد معشوق بی‌قرار است و فرصتی برای شادی ندارد. دلش در سکوت گم شده و حتی نمی‌تواند فریاد بزند و خواب هم آرامش نمی‌دهد.

ارسال متن