شمع جانم ز غمت رو به...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

شمعِ جانم زِ غمت رو به زوال است، امشب
دلِ من در قفسِ هجر، چه حال است، امشب؟

آتشِ عشقِ تو سوزاند وجود و جانم
در شبِ نیستی‌ام، مرگ وصال است، امشب

موجِ اندوه به ساحل زندگانی کوبید
این دلِ خسته زِ غم، فکرِ زوال است، امشب

خاکِ عشقت به سر و دیده بپاشیدم من
بینوا دل که در این وادی، ملال است، امشب

چشمِ من خیره به راهت، شبِ مهتابی نیست
آسمانِ دلم آکنده زِ فال است، امشب

رقصِ پروانه به دورِ رخِ مهتاب خطاست
شمعِ بی‌پرده چه سان، محوِ خیال است، امشب

دردِ دوریِ تو در سینه‌ی من می‌پیچد
مرهمی نیست دگر، رنج و وبال است، امشب

نغمه‌ای نیست به جز آهِ جگرسوزِ فراق
بلبلی نیست در این باغ، که لال است، امشب

سایه‌ای گشته وجودم، تهی از خویشتنم
این منم؟ یا که فقط، وهم و جدال است، امشب

دردِ پنهانِ دلِ خسته‌ام آوازی شد
مرگ در خانه ی من فکرِ وصال است امشب

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR
مهدی غلامعلیشاهی
ارسال شده توسط
ارسال متن