متن ملال
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ملال
درآسمان خیالت دوباره
بال زدم
دوباره باغمتو دست بر
جدال زدم
شکوفه کردگمانت دوباره
درشب شعر
درآسمان غزل ماه را
مثال زدم
نشان پنجه ی دستم به
روی سرپیداست
چنانکه درغمتو روزو ماه و
سال زدم
رقیب،دست به دست توبود
خنده کنان
ومن به جمع رفیقان دم از
ملال زدم
آسمان خیال
در این قبیله که دیدار روبرو جرم است
زبان دهکده لال است و گفتگو جرم است
بروی شانه طوفان رها نکن دیگر
حریر ملک ختن را که مو به مو جرم است
اگر چه حضرت حافظ وصال می طلبد
بگو به خواجه حذرکن که آرزو جرم است
نگو...
دیگرنه مجال مانده دل را
نه شادی حال، مانده دل را
گویا که خزان رسیده ازراه
دوران ملال ، مانده دل را
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی