متن درد پنهان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات درد پنهان
اگرچه خصمِ نامرد است و بیپیمان و بیدین
تو خوش باش و مکن خود را شبیهِ خلق نادان
به گرمی با دلش رفتار کن، ای جانِ روشن
که نیکی از تو میماند، نه از مردارِ نفرین
بدی را با بدی سنجیدن آیینِ تو هرگز
نبوده، نیست، ناید در خورِ اهلِ...
ما،
به امور پرستاری آگاه و خبره گشتیم
هر کسی که نزد ما آمد
زخم خود را با ما التیام بخشید.
مایی که در جان و روحمان
صدها زخم وجود دارد
کسی نیست که پرستار ما شود.
مخفی کردن ناراحتی از خودِ ناراحتی دردش بیشتَره..
چو دیدم ز دیگران رفتارِ ناخوشایند
ندانستم که هست از دردهای پنهانشان
به خود نگیریم هرگز زخمِ زبانِ ایشان
که باشد بازتابی از رنجهای جانشان
به جای خشم و کینه، دلم پر از ترحم
که شاید مرهمی باشم بر آن دلِ نالانشان
چه خوش بود که دستی گیرم ز مهر...
قلب مهربان زخم فراوان دارد