متن درد دوری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات درد دوری
                    
                    
                    گر ڪـہ بیرون بروב جان ز تنم از غم בورے تو، 
بایـב چـہ ڪنܩـ...؟
                
                    
                    
                    **چراغی که در باغ خاموش شد**
تو که بهتری را ز من دیده بودی
چرا دل ز دستان پاکم ربودی؟
تو رفتی و هرگز نگاهی نکردی
و من چون همیشه نوشتم سرودی!.
دلم خون و سر درد، ندانی دلیلش؟ 
بیا تا بگویم علل را به زودی(...
نبودت شده درد و...
                
                    
                    
                    بیا که نبودنت سیراب شده
بیاکه نبودنت عادت شده
بیا که نبودنت قامت خمیده شده
بیا که نبودنت بهانه شده
بیا که نبودنت راضی شده 
بیا که نبودنت رهاشده
بیا تا که نبودنت همه چیز نشده
                
                    
                    
                    کجا نوشته که انصاف است،
 بی تو جان دادن.
                
                    
                    
                    عشق من
دلم تنگ است برای لمس دستت،
برای نگاهت، برای نفس کشیدنت،
برای در آغوش گرفتنت
بدون تو، جهان خالیست و سرد،
بیتو زندگیام مانند مرگ است 💔💔
                
                    
                    
                    کاش پایان همه دلتنگی هامون. 
رسیدن به تو بود.
                
                    
                    
                    به صلیب می کِشد
دلتنگی
نگاهم را در انتظارت
                
                    
                    
                    بی تــــــــو. 
دلگیرترین شبها سهم من است.
                
                    
                    
                    اینکه هستی و ندارمت، 
خودش غمی جدا از غم هاست.
                
دنیای بدون تو، عجب بی رحمه.
                    
                    
                    دردِ من؛ دردِ صبوری
لحظه ها؛ یک سالِ نوری
گفته بودی با تواَم اما؛
رفتی و 
فرسنگ هااا 
دوری.
برایِ پدرم🖤
                
                    
                    
                    دلم درحسرت دیدارتو مینالد
به دنبال تکه ای میگردد که در لبهای تو جا مانده 
همان  لقمه بوسه حلالی که خش خش پای پشت دیوار  حرامش کرد
                
                    
                    
                    انگار نبودنت تمامی ندارد. 
خسته نشده ای از این همه نبودن.
                
                    
                    
                    دوستان بعد از تو می پرسند احوال مرا
من تنی در شعله دارم  یک دل از من جدا
                
                    
                    
                    کاش میشد که به پایان برسد... 
این بی تو بودن های من...