مسافرِ خیال دیروز نه در کوچه نه در کتاب ایستگاهی با ساعتِ کور که عقربههایش مثل استخوان روی زمین افتادهاند چمدانِ صدا بیخاستگاه بیدهان دیروز ریل را میدرد فردا بیپنجره بیمسیر به تاریکی میغلتد.
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.