آخر آذر است و باز باد...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

آخرِ آذر است و باز، بادِ غریب می‌وزد رختِ عزا به تن بکن، فصلِ فریب می‌وزد

عربده می‌کشد هوا، سیلیِ باد و دستِ شب بر تنِ لختِ این درخت، شلاقِ ریب می‌وزد

برگِ فتاده رویِ خاک، نعشِ هزار آرزو سهمِ زمینِ خسته بین، کز فراز و شیب می‌وزد

خداحافظ ای خزان! کوچِ تو مرگِ واژه‌هاست دی که ز راه می‌رسد، سرد و مهیب می‌وزد

دستِ تهیِ شاخه‌ها، رو به خدایِ بی‌صدا در دلِ این سکوتِ محض، غم به نهیب می‌وزد

مرگِ جوانی است این، ریختنِ طلایِ باغ بر رگِ خشکِ پونه‌ها، زهرِ شکیب می‌وزد

سیمایِ زردِ جاده را، نم‌نمِ اشک می‌شوید آخرِ قصه است و باز، بادِ غریب می‌وزد...

غزل قدیمی
ZibaMatn.IR
غزل قدیمی
ارسال شده توسط
ارسال متن