یادم رفت به اون روزی که سرما خورده بودی و نمیذاشتی ببوسمت...
یادته؟!
از این ماسک یه بار مصرفا زده بودی و با فاصله ازم نشسته بودی که سرما نخورم...
تا بیام نزدیکت شم میگفتی نکن! میگفتی اگه مریض بشی نمیبخشم خودمو! میگفتی اگه سرما بخورم ازت، میکشی خودتو!
من چیکار کردم؟!
وقتی که حواست نبود ماسکو زدم کنار و بی هوا بوسیدمت؛ عمیق، طولانی، دلتنگ...
به خودت که اومدی کنارم زدی. گفتی اگه مریض بشم میمیری، گفتی با این کارام میکشمت آخر سر...
اون روز مثل خیلی روزای دیگه گذشت و نه من سرما خوردم و نه تو مُردی برام! یه روزی هم به جایی رسیدیم که دیگه با هم نتونستیم؛ تو از من رفتی و من از تو گذشتم و گذشتیم از هم برای همیشه...
اما بذار حالا که نیستی، یه چیزیو بهت بگم؛
سرماخوردگی تا حالا کسیو نکشته،
سرطان هم یه وقتایی کشنده نیست،
حتی گلوله هم خیلی موقعا آدمو نمیکشه،
اما خاطره ها
این خاطره های لعنتی
کشنده ترین بیماریِ بشریتن،
باور کن!
ZibaMatn.IR