زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 2 رای

اومدم پشت پنجره، گوشه ی پرده رو کنار زدم و خیره شدم به خیابونی که روبه روی پنجرمون بود.
پاکت وینستون آبیم رو باز کردم، یه نخ از توش درآوردم و بین لبام نگهش داشتم.
کام اول رو کشیدم:
\پشت چراغ قرمز بودیم، پسربچه ی گل فروش بهم گفت:
-عمو برا خانومت گل نمی خری؟
نگات کردم.
لبخند زدی.
خواستم کیف پولمو درارمو برات گل بخرم که بوق ماشینای پشت سر بهم فهموند چراغ سبز شده و باید رفت!\
دود کام اولم توو هوا پخش شد!
کام دوم رو کشیدم:
رو موتور بودم.
از زمین و آسمون بارون می بارید.
دست راستم به فرمون موتور بود و دست چپم به تلفنی که توو پشت خطش بودی.
گریه می کردم، عین بچه های چهار پنج ساله گریه می کردم و از دلتنگی هام می گفتم!
می گفتم:
دوستت دارم!
هوامی، نفسمی، دنیامی.
نفس کشیدی تا به گمونم بگی دوسم داری!
اما هوا بارونی بود و راننده ی بی حواس و موتور سوار عاشق!
دود کام دومم توو هوا پخش شد!
کام سوم رو عمیق توو سینم نگه داشتم:
بهم زنگ زدی، چشام برق زد.
بغض داشتی، دلم ریخت!
گفتی خواستگار برات اومده
هیچی نگفتم.
گفتی با یکی دیگه خوشبختی
هیچی نگفتم
گفتی خیلی دوستت داره
گفتم: مگه من ندارم!
هیچی نگفتی، تلفنت رو قطع کردی و خطت برای همیشه خاموش شد.
دود کام سومم که توو هوا پخش شد، یه نگاه به بقیه ی پنجره ها و پسرهای سیگار به دست انداختم!
یه نگاه به تهران دودی...
و تازه فهمیدم مشکل الودگی هوا به خاطر عبور و مرور خودروهای تک سرنشین نیست.
نویسنده: علیرضا سکاکی
ZibaMatn.IR

علیرضا سکاکی ارسال شده توسط
علیرضا سکاکی


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن