زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

«درخشان ترین روشنایی»

روزها گذشت
و شب ها هم
آبی، سیاه شد و سیاه، آبی
و میان من و تو هنوز فاصله هاست
من از نغمه ی خوش آهنگ یک پرنده،
از بوی نرم خیس خورده ی
چوب درخت آبشار طلایی
از لبخند سبز نارنجی برگ ها
از قلب تپنده ی خورشید
از صدای عاشق تار مردی
از معصومیت اشک های دختری
از مورچه ی رهگذر دشت
از آدم هایی که در مهربانی
همچون تو بودند
از صدای نرم شیشه ای باران
از خلوص صادقانه ی پاک ابرها
از استقامت چوبین درخت ها
از آسمان، از خورشید،
نشانی ات را پرسیدم
و آسمان به آرامی گفت:
«نزدیک ترین نشانی در
درون توست»
و من دانستم،
او همیشه با من بوده
و منم که با او نبوده ام
شاید روزی من درخشان ترین
روشنایی درونم را دیدم
که مرا در آغوش گرفت و
به سوی آسمان تا ابد رهسپار شد
شاید من روزی
درخشان ترین روشنایی درونم را دیدم
که قلبم را ربود...
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن