دنیا برایم کوچک اما خدایم بزرگ ...
به وسعت دستانی که مرا در آغوش گرفته بسیار
بر تخت پادشاهی تکیه زده ام
وقتی که قلمرو فرمانروایی دلم
به بزرگی چشمانی است
که هرجا را نظر می کند جز او نمی بیند
باران چه شاعرانه می بارد
بر چمن زار دلم ...
تا سبز کند درختان خشکیده از غرور را
و خاک از سیاهی زمین بزداید
تا جوانه از دلِ شاخه ی شکسته ای سربرآورد
و بنشاند ...
خنده بر لب خشکیده از سکوت ...
..
..
بهزاد غدیری
behzad ghadiri
ZibaMatn.IR