بسپارید
شکوه برگ ترم را به یاد بسپارید
به یاد خود نظرم را زیاد بسپارید
در آسمان پر از لحظه های زیبائی
تمام بال و پرم را به باد بسپارید
تن مرا به خزانی که زیر شلاقش
فسردم و خبرم را نداد بسپارید
کنار گوشه باغم در انتظار سفر
بدست همسفرم ان یکاد بسپارید
دلم گرفته از اوضاع بی ترانه شب
به شام بی سحرم بامداد بسپارید
زمانه همدل و همراه اگر نمی گردد
جهان بی ثمرم را به عاد بسپارید
عبور سرزده دارم مجال گفتن نیست
جراحت جگرم را به داد بسپارید
ZibaMatn.IR