100 متن کوتاه ساجده حسینی ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن ساجده حسینی برای اینستاگرام و بیو واتساپ
من آن چیزی نیستم که تو می بینی
در من آدمی مدت هاست مرده است
بوی تعفن ش کاشانه ی قبلم را به گند کشیده
مرگ را در چشم هایم ببین
به زبان توجهی نکن
که زبان ها بسیار یاوه گویی می کنند
رخسار خندان تو غوغایی در دل کهکشان های وجودم بر پا می کند
در آسمان چشم هایت ، می نگرم ریزش گلوله برف های رویاهایت را به دریای عشق.
و قلبم موجی ست در تلاطم دریای چشم های تو...
من تو را حرف می زنم، می نویسم، می خوانم
من تو را نفس می کشم.
من در درون تو زندگی می کنم
گاهی دلم می گیره؛ از آدم هایی که دلم براشون تنگ میشه!
عشق یعنی از بین میلیون ها آدم، تو فقط برای یه نفر بمیری؛ مثل تو...!
یه آدم مگه چقدر می تونه خواستی باشه؛ که تو هستی؟!
دوستت دارم!
اما نپرس 《چقدر!؟》
آخه مگه عشق حد و اندازه داره؟!
وقتی بهت نگاه می کنم، حس می کنم چقدر خوشبختم که خدا نگاه کردن به چشم هات رو، قسمت من کرد!
می دونستی اگه عشقت رو فریاد بزنم؛ گوش عالم رو کر می کنه؟!
چشم های تو
دو گوی درخشان
گویی که چون کهکشان ها در آن نهفته است
دگر در تاریخ تکرار نخواهد شد
چشم های تکرار نشدنی تو...
انقدر آشوبم که هیچ چیز هیچ کس مرا نخواهد فهمید
من آن زمان درد دل نگرانی را فهمیدم که عاشق شدم...
غمی در سینه دارم
که با هیچ نگویم
عشقی در سر دارم
کز این راز نگویم
ای غم سراغ من نیا
که من تاب ماندن ندارم
تو زندانی گیر کردم و دست و پا میزنم برای فرار...
اما کسی کمکم نمی کنه.
چرا کسی کمکم نمی کنه؟
دنیا یکی مثل تو رو نیاز داره
یکی مثل خود خودت
گریه هاتو که کردی
فریاداتو که زدی
دستتو بگیر رو زانوت و بلند شو
دنیا به وجود تو نیاز داره
باور کن
طعم زندگی را آن هنگام چشیدم
که چشم هایت به من لبخند زد...
سکوت شب
و صدای جیرجیرک ها
دست های گرم تو قفل دست های سرد من
داستان هزار و یک شب چشم های تو
و چشم هایم به داستان تو، گوش فرا می دهند!
اما تو سکوت مکن!
حرفی بزن...
مثلا بگو
《دوستت دارم》
آیا تا به حال بی آنکه صورت تان در هم کشیده بشود، به سرعت اشک ریخته اید؟!
متاسفم باید بگویم که قلب شما شکسته است!
من آن روزی تمام شدم
که تو برایم تمام شدی...
تمام من برای تو
و تمام تو برای من
آغوش من برای تو
و آغوش تو برای من
نگاه من برای تو
و نگاه تو برای من
قلب من برای تو
و قلب تو برای من
عادلانه است مگر نه؟!
یه چیزی بگم شاید باورت نشه
اما من دیگه نمی خوام زنده بمونم...
صبح می خندی،
ظهر گریه می کنی و
شب می میری .
و اینگونه زندگی پایان می یابد...
مرا در آغوش خود حل کن
معمای عشقمان را حل کن
مشکل فراقمان را حل کن
تیر نگاهت در چشم هایم حل کن
نجوای صدایت را در گوش هایم حل کن
و در نهایت دوباره مرا در آغوش خود حل کن
یه طوری زندگی کن
که واسه اطرافیانت دیگه تکرار نشی
نه که تکراری بشی
تمام عالمم که کنارت باشن
ولی اونی که باید باشه، نباشه
بازم احساس تنهایی می کنی
اگه خودمون رو تو موقعیتای آدما تصور کنیم
شاید هیچوقت هم دیگه رو قضاوت نکنیم
چند سال پیشا یه جمله خونده بودم
《دلتنگ کسیم که حتی مرا به یاد نمی آورد》
اون موقع فقط خوندمشو و گذر کردم
الان دردشو می کشم و نمی تونم بگذرم
گفتمش عشقت مرا محاصره کرده
عشقش را از خویش بگرفت
گفتمش برق چشمانت مرا دیوانه کرده
دیده بگرفت
گفتمش خنده هایت مرا زنده کرده
خنده بر لب بگرفت
گفتمش عطر تنت مرا مست کرده
حضورش را از خویش بگرفت
I love myself and I do not care if others like me or not
Thats who I am
من خودم را دوست دارم و برایم مهم نیست که دیگران مرا دوست دارند یا نه
این چیزیه که هستم
بعضی زخم ها هیچ وقت درمون نمی شن
مثل زخم یه عشق قدیمی وسط قبلت
سال ها هم که بگذره اون زخم کهنه میشه اما به همون اندازه بیشتر می سوزونتت
مثل خوره میوفته به جونت و تمام سلولای وجودت رو می سوزونه
فارغ از زشتی جهان
ما جهان زیبای خویش را می سازیم
عارفی می گفت
آدم ها دوبار متولد می شوند
اول وقتی که از مادر زاده می شوند
و دوم وقتی که عاشق می شوند...
اما تفاوت در این دو این است که گاه آد م ها در دومین تولدشان خواهند مرد...
حضرت عشق
انقدر عاشقت می مونم که خدا خسته بشه و مقدمات وصال مون رو بچینه
تا آخرین ایستگاه دنیا مسافر عشقت می مونم
تا آخرین نفس هایم برایت از عشق می خونم
عشق زیبای من...
ܥ ܝ وܔ ܩܝ̇ߺ، یܭ ߊ وܢܚࡅ߳!
ساجده حسینی
جا ما نده ام
از ثانیه هایی که دگر باز نخواهند گشت
✍ساجده حسینی
آدم ها تاریخ انقضا ندارن
این ذهن مریض توعه که فاسد شده!
✍ساجده حسینی
منو کامل کن
بدون تو یه نسخه ی ناقص از یه آدم عاشقم
✍ ساجده حسینی
تجربه ثابت کرده است،
که با هر آدمی راز دل نگویید.
آدم های احمق، نشانه ی ظاهری ندارند...!
✍ساجده حسینی
دنیای به این بزرگی، یه آغوشِ تو به من بدهکاره!
حتی یه نگاه،
یه بوسه...
✍ ساجده حسینی
جایی می خواهم برای آرامش
جایی که لمس آشنای عشق مرا نوازش کند
همان مکان بی مانند،
جایی نیست جز آغوش تو
✍ساجده حسینی
آدم ها رو وقتی دورشون شلوغه، میشه شناخت؛
وگرنه همه توی تنهایی ها که مهربون ترینن...
✍ساجده حسینی
عشق است که
اشتیاق می آفریند
امید هدیه می دهد
صبر می آموزد
و در آخر
دلتنگی را پیشکش می کند...
✍ساجده حسینی
دلتنگی که بیکار نمی شینه؛
هر لحظه که می گذره،
بیشتر میوفته به جونت و آزارت میده
بیشتر میوفته تو چشمت و اشک میشه...
✍ساجده حسینی
دگر نمی خواهم کسی احوالم را جویا شود
دگر نمی خواهم کسی از رنجم مطلع شود
بگذارید در خلوت خویش بگریم
حال خرابم را تنها خدا می داند
✍ساجده حسینی
من در این ثانیه گیر افتادم
در این لحظه دشوار
خدایا
من را تمام کن
✍ساجده حسینی
تو را آرزو کردم؛
اما برآورده نشدی!
✍ساجده حسینی
کاش بوسه دوای هر دردی بود؛
آن وقت، مدام تو را می بوسیدم...
✍ساجده حسینی