پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آمدم با تو باشم؛فقط با تو!و قلبم را برایت هدیه آوردم؛در کادویی،از جنسِ احساس؛به رنگِ محبّت!امّا تو...بازتابی ست مرا؛بازتابی ست...به تلافی شکستن قلبم؛بازتابی ست مرا...زهرا حکیمی بافقی،کتاب صدای پای احساس،ص ۱۴۹....
بهترین هدیه برای چشمهادیدن روی گل دنیا بوَد...
زمستان برای منهمیشه هدیه می آوردو این بار تو را......
کاش می شد عمر خود را هدیه میدادم به او زندگی را دوست دارم ، مادرم را بیشتر...
امروز تولد بابام٬تنها هدیه ای که تونستم براش بفرستمفاتحه بود...
مهربونی تنها هدیه ارزونیه که میشه به هم هدیه بدیم...
درخت سیبمیوه سرخ وشیرینش راپس از در آغوش گرفتنمهدیه داد...
بهترین هدیه برای پدرافتخارات فرزندش است...
بهترین هدیه برای مادرمحبت است...
بهترین هدیه برای آخرتنیکی است...
بهترین هدیه برای همسایههمدردی است...
بهترین هدیه برای جامعهخدمت صادقانه است...
بهترین هدیه یرای دوستوفا است...
بهترین هدیه برای کودک تربیت درست است...
بهترین هدیه برای یک زن احترام است...
خندهزیباترین هدیه ی پاییزبر لب غمگین انار...
گفتی اسیر عشقمی نگاه من مال خودت،قلبمو هدیه می کنم واسه شب تولدت....
شادیهایم هدیه به تو ، کم بودنش را بر من خرده مگیر ، این تمام سهم من از دنیاست...