پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آب را دوست دارم؛زیرا،مهریه ی زهراست؛و نمک را،که: برکت خداست؛و زمینی که در آن زندگی می کنم…زهرا حکیمی بافقی، کتاب راز و نیاز....
زهرایی و مهمان تو روح الامین استشان نزولت قدر وطه یا و سین استزهرایی و نور دو چشمان محمد هم کفو تو تنها امیر المومنین استاعظم کلیابی بانوی کاشانی...
حضرت زهرا س شهادتطلیعه فاطمیهباز هم دل، بی قرار روضهٔ مادر شدهباز حرف صورت و سیلی و میخ در شدهبازهم آتش به جان ما رسیده از دری کز غم سوزاندنش چشم دو عالم، تر شدهحرف، حرف بغض و کینه از علی بوده فقطآتشی کز کینه، پنهان زیر خاکستر شده فاطمیه شد، مرور خاطرات درد و داغعلت کون و مکان، تنها و بی یاور شده فاطمیه شد که دل بر منبر اندوه و اشک روضه خوانِ رنج های دخت پیغمبر شدهمهدیِ صاحب زمان دارد به لب شور و فغانآسمان از...
در عزای مادر عالم غم پوش عزا شدیم زین تمام درد هایمان امشب با نوای یا زهرا غرق گریه هاشده ایم .امشب دلم اندازه تمام درد هایم پر از حرف است .خبرت هس بی بی جان چقد دلم تنگ اس.امشب باز در این محفل کوچکم عزا دار توام امده ام در خانه ات یا که جوابم بدهی یا که راه نجاتم بدهی.خسته ام از هیاهوی تمام زندگی میشود کمی ب دلم آرام قرار بدهی ....!...
#شعر حزین امیرالمؤمنین علی علیه السلام در فراق حضرت زهرا(س)حَبِیبٌ لَیْسَ یَعْدِلُهُ حَبِیبُ وَ مَا لِسِوَاهُ فِی قَلْبِی نَصِیبٌ حَبِیبٌ غَابَ عَنْ عَیْنِی وَ جِسْمِی وَ عَنْ قَلْبِی حَبِیبِی لاَ یَغِیبُعشقی که دنیا دیگر مثل آن عشق ندارد معشوق من کسی ست که همانندش پیدا نمی شود و جز او هیچ کس سهمی از قلبم ندارداگر چه کسی که دوستش داشتماز کنارم 🥀رفته است اما!!!هرگز از قلبم بیرون نخواهد رفت🖤...
از امتیازات شخصیت و زندگی حضرت زهرا(س) این است که در مورد ایشان هم خداوند و هم پیامبر اکرم و نیز همه ی ائمه و تاریخ سخن گفته اند.همگی با عزت و عظمت از حضرت زهرا یاد کرده اند. چه در عبادت و اطاعت و چه در معرفت و معنویت از ایشان با سربلندی و عظمت یاد کرده اند.خدای متعال او را *کوثر*و رسول اکرم او را *نور دیده* معرفی می کنند....
یا زهرا (س)، ای مادر معنوی تمام شیعیان جهان، در روز شهادت شما دلم مانند پهلویتان شده است. میخواهم دستِ دلم را بگیرید و دعایش کنید. آخر میگویند دعای مادر، معجزه میکند. برای فرزند کوچک روسیاهتان معجزه کنید....
نامت چه آسان بر لبها مینشیند و یادت، چه داغها بر دلها مینشاند. نامت که می آید، ذهنها لحظه های درنگ را میدوند و... میروند به کوچه ای گم شده و متروک و تنها انگار میبینند تو را؛ با جامه ای رنگین و سرخ فام، از خون و خاک. بازویی کبود که هماره بوسه گاه پدر بود. نامت که می آید، فرشته ها می آیند به شاعران الهام دهند، تا از تو حرف بزنند. بَعد، شعرها را میبرند به آسمان. خاک، حرفِ تو را نمیزند و خاکیان. اصلاً نمیتوانند از تو حرف ب...
من اشک های تو را بر کوبه های کوچه پس کوچه های سرد و خسته مدینه یافتم. خط تو را که بر پوست هر ستاره، غزل آفتاب را می نوشتی، خواندم. من نشان کبودین تو را از قافله هایی که از کناره بقیع می گذشتند گرفتم.... این شعله های عشق توست که انسان خسته را به میهمانی آفتاب می خواند. در حجم نگاه تو افق هم رنگ می باخت. سبزی این سال ها هنوز وام دار آن نگاه بلندی است که از قله ناپیدای تو سر زد. من با نوای آشنای تو از قناعت انجمادها و از پس کوچه های حقیر خلا...
بانوی آبچون هاله ای ز عاطفه ماه با جامه ای ز نوردر قصر آفرینش کاملخورشید وارایستادهبه درگاهنامشظهور زهره در آفاق عشقمهرش،فروغ سرمدی دل هاستبا ابر مهربانی دستانشبانوی آبدر لحظه های آبی رویاستآیینه کرامت دریاست...