پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبتروزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده...
با چشم مشکی و لبخند دلفریب و موی فرفریحقا که از شاعرانه های حضرت حافظ فراتریسال ها برای تو عاشقانه ی ناب خواهد نوشت...یک شب گذر کنی اگر از خیال شاعریبه رسم عاشقی آمدم غزلی تازه دم کنمافسوس که قافیه ها عاجزند از وصف چون تو دلبریچشمان تو ارتش هیتلر است و دلم لهستان بی دفاععالم ندیده جنگی بدین نابرابری!کشته های بی شمار می دهد زلف پر خمتچگونه مجازی به حمل اسلحه در زیر روسری؟ای کاش که لحظه ی خلقت خدا تو را نشان می داد......
کتابی دلنشین، روان، با جملاتی دلفریب و موجز بودچهره ات#بهمن_علی_نژاد...
من آبان ام مغرور و دلفریب زودرنج و مهربان شعری شبیه برگ خزان دلتنگ چون مخمل بهار قشنگ!...
چون روی تو دلفریب و دلبنددر روی زمین دگر نباشد...
گل نسبتى ندارد با روى دلفریبتتو در میان گلها چون گل میانِ خاری...
ای زن چه دلفریب و چه زیباییگویی گل شکفته ی دنیاییگل گفتمت ز گفته خجل ماندمگل را کجاست چون تو دلارایی؟...