پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
با چشم مشکی و لبخند دلفریب و موی فرفریحقا که از شاعرانه های حضرت حافظ فراتریسال ها برای تو عاشقانه ی ناب خواهد نوشت...یک شب گذر کنی اگر از خیال شاعریبه رسم عاشقی آمدم غزلی تازه دم کنمافسوس که قافیه ها عاجزند از وصف چون تو دلبریچشمان تو ارتش هیتلر است و دلم لهستان بی دفاععالم ندیده جنگی بدین نابرابری!کشته های بی شمار می دهد زلف پر خمتچگونه مجازی به حمل اسلحه در زیر روسری؟ای کاش که لحظه ی خلقت خدا تو را نشان می داد......
من دوستای زیادی دارم، اما رفیق ... فکر نمی کنم!شاید تو جزو اون دسته از آدمایی باشی که معتقدن دوست و رفیق یکیه، اما من میگم اینطور نیست. میدونی چرا؟یه نگاه به لیست مخاطبای گوشیت بنداز. چند نفر از این لیست رو دوستات تشکیل میدن؟ ۵۰ نفر؟ ۱۰۰ نفر؟ ۲۰۰ نفر؟ وقتی دلت از همه چی و همه کس گرفته، وقتی حالت خیلی بده و میخوای یکی باشه که فقط براش حرف بزنی و غرغراتو بشنوه، وقتی احساس میکنی هیچکس رو توی این دنیا نداری، به چند نفرشون میتونی زنگ بزنی؟اون...
بعضی اتفاقات، تنها زمانی قشنگ اند که به وقتش بیفتند.یک عروسک با موهای چتری قرمز و دامن_چین_چین ، برای یک زن هفتاد ساله هیچ جذابیتی ندارد. حتی اگر آن عروسک آرزوی هفت سالگی همان زن بوده باشد.پسر بچه ای که برای جشن_تولد هشت سالگی اش، منتظر ماشین کنترلیِ مشکیِ پشت ویترین عباس آقا بود، با گرفتن آن ماشین در روز تولد پنجاه و هشت سالگی اش نه تنها خوشحال نمی شود، بلکه این اتفاق برایش شبیه به یک شوخی زشت و بی مزه است!آن عروسک و آن ماشین در گذر زم...
ما اگر توی خیابان دو نفر را ببینیم که به جان هم افتاده اند اصلا تعجب نمیکنیم!شاید کمی کنجکاو شویم و بخواهیم بفهمیم علت دعوایشان چیست!اما قطعا متعجب نمیشویم.یا مثلا اگر ببینیم یک موتوری از کنار کسی رد شد و کیفش را دزدید بازهم تعجب نمیکنیم!فقط اگر کیف داشته باشیم کمی محکم تر آن را میگیریم!یا هزار و یک اتفاق از این دست که دیدنش برای مان عادی شده و اصلا هم عجیب به نظر نمیرسد!اما اگر دختر و پسری را ببینیم که در خیابان یکدیگر را به آغوش کشی...
فکر کردن به تو؛لبخند روی لبم می نشاند...دیدنت؛تپش های قلبم را نامنظم میکند....و عطر تنت؛مانند کهنه شرابی ستکه عجیب مست میکند... داشتنت...!داشتنت باید اتفاق خیلی فوق العاده ای باشد!اتفاقی شبیه لمس قطرات ریز باران روی صورتت،وقتی روی دشتی سرسبز دراز کشیده ای...یا شبیه دیدن لبخند یک نوزاد،زمانی که به چشمانت زل زده باشد.و یا نگاه کردنبه یک منظره زیبای برفی از کنار شومینه...درست نمیدانم!هرچه که هست،داشتنتباید تلفیقی از ب...
سال ها بعد؛هر روز عطر مورد علاقه ی تو را به لباسم میزنم...به همان پیراهن چهارخانه مشکی و قرمزی که دوستش داشتی...!فقط سایزش کمی تغییر کرده است....هر روز به همان کافه ای که پاتوق عاشقانه هایمان بود میروم...پشت همان میز همیشگی...سال ها بعد؛باز هم دوتا قهوه سفارش میدهم...من دیوانه نیستم...فقط هنوز فکر میکنم قرار است برگردی؛میخواهم وقتی میرسی همه چیز آماده باشد......
بعضیا یه نفر رو توی زندگی شون دارن که توی بدترین اوضاع، میتونن روش حساب کنن.روی گوش بودنش واسه غرغر اشونرویشونه بودنش واسه گریه هاشونروی سنگ_صبور بودنش واسه درد و دلاشون...میتونن پیشش خودِ خودشون باشن.بدون این که بترسن!از قضاوت شدناز سرزنش شدناز نصیحت شدنآدمایی که مثل ما از پوست و گوشت و استخونن، ولی مارو یاد فرشته_مهربون توی قصه های مامان بزرگامون میندازن!اگه با خوندن این متن یه اسم اومد روی لبت و لبخند زدی، خیلی خوش بحالت! ق...
"کوچه جهنم و خیابان جهنم است"بدون تو سراسرِ گیلان جهنم استمن چشم به راهِ تو بودم که دی آمدروزهای دی هم نباشی جهنم استبرف می بارد و شعله می کشد آتشسرد است بیرون و درونم جهنم استنیستی خاطرات تو ذوب میکند تمامم رارشتِ بدون تو چرنوبیل است،جهنم استبخوان و بسوزان تمام شعرم راشعرهای بدونِ تو حقش جهنم استترسم که بمیرم و خدا گوید...این شاعر دیوانه جایش جهنم است!...
عطر نفس هایت، نسیم دل انگیز اردیبهشتیگرمای آغوشت، روز های داغ مردادیگندم زار طلائی موهایت به رنگ مهرو چشمان سیاهت شب های عاشقانه دی...خدا تو را که آفرید، عصاره ی تمام فصل ها را در تو دمید. سپس کمی نگاهت کرد و گفت:فتبارک الله احسن الخالقین!...
نگویید فلانی مغرور است!همه ی آدم های مغرور یک نفر را دارند که در مقابلش سپر بیندازند.نگویید گوشه_گیر و ساکت است.همه ی آدم های به ظاهر ساکت، یک نفر را دارند که می توانند بیست و چهار ساعته با او از همه چیز حرف بزنند و موضوع کم نیاورند.نگویید بداخلاق است.همه ی آدم ها یک نفر را دارند که نامش هم بیاید بی اختیار لبخند میزنند.باور کنید همه آدم ها یک نفر را دارند که رگ_خواب شان دستش باشد. آن وقت دیگر نه مغرورند، نه ساکت و نه بداخلاق!گیر کار...