سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
مَهِ شَوو تارُمبیو هیجارُممِن ای دنیامو تونَه دارُمنبویی تو نفس، نیترُم بکشُم خُت هم دونی، نا نیاره دلومبیو وَم بِرَس،که دنیام مث پوییزِه،نبویی تو، تهلَه خاره دلومتو خت دونی، دل تینام، تنگتههنی ای دلو مو، تشنه ی بنگتهتو جورِ تارازی، مو هم چی کنارُم تِکی دارُم وَ تو، بیو وادیارُمتو مینِ دلیتو چیِ گلی مو هم مِثِ خارُم تو سَوز بهاریتو کوگ هواریمو نایی نیارُمقسم ایخورُم سیتو هیمَه...
( بر ما گذشت آنچه نباید می گذشت)بیصدا عشق و وفا و بندگی از حد گذشتتا که بستم چشم خود یک لحظه یارمن گذشتبی دفاع عشق و وفا در زندگی شد سرگذشتحسن سهرابیSohrabipoem...
در چشمانت عسل هم بکارمباز از تلخی قهوه پر می شوممیان من و تو و سرگذشتآن که از سرش می گذرد منمو زنی عجیب در خواب های تو تعبیر می شود...
وقتی میمیریم ما را به اسم صدا نمیکنند و درباره ما میگویند: جسد کجاست ؟و بعد از غسل دادن میگویند :جنازه کجاست ؟وبعد از خاک سپاری میگویند: قبر میت کجاست ؟همه لقب ها و پست هایی که در دنیا داشتیم بعد از مرگ فراموش میشهمدیر ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس...پس فروتن و متواضع باشیم...نه مغرور و متکبر...پس به چه مینازید؟!عارفی گفت : آنچه ازسر گذشت ؛ شد سرگذشت!حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!تا که خواستیم یک «دوروزی» فکرکنیم!بر درِ ...
آنچه از سرگذشت شد سرگذشت/ حیف که بی دقت گذشت اما گذشت/ تا که خواستیم یک دو روزی فکر کنیم/ بر در خانه نوشتند درگذشت...
سرنوشت را باید از سر نوشتشاید این بار کمی بهتر نوشتعاشقی را غرقِ در باور نوشتغُصه ها را قِصه ای دیگر نوشتاز کجا این باور آمد که گفتگر رَود سَر برنگردد سرنوشتگل بکاریم از دل گِل گُل بَرآریمدر زمستان در بهاران زیرِ بارانگل بکاریم گر بخواهیم گر نخواهیمباغبانِ روزگاریم سرنوشت را باید از سر نوشتشاید این بار کمی بهتر نوشتعاشقی را غرقِ در باور نوشتغُصه ها را قِصه ای دیگر نوشتاز کجا این باور آمد که گفتگر رَ...
بعد مرگم شعر هایم را بخوان تا بشنوی / سرگذشتم تلخ تر از درگذشتم بوده است...