پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مثل خنثی گر بمبی که دو سیمش سرخ است مانده ام قید لبت را بزنم یا دل را...
سوختم در این جهنم مثل خیلی چیزهاساختم با عشق کم کم مثل خیلی چیزها.ساده بودم، باورم شد خاطرات عشق هممی رود از یاد آدم مثل خیلی چیزها.دست هایم را گرفت و گفت دنیا مثل چیست؟پشت دستانش نوشتم مثل خیلی چیزها.عاشق از رنجاندن خود گاه لذت می برددل نخواهم کند از غم مثل خیلی چیزها."پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند"کاش برمی گشت آن هم مثل خیلی چیزهاسید سعید صاحب علم...
با من بجنگ بعد بغل کن مرا ببوساینگونه بوسه ها و بغل ها غنیمت است...
بگذار که یک عمر فقط قهوه ببویمتا بلکه فراموش کنم عطر تنت را...
با هر نگاه سرد خودت می کُشی مرادیگر مرا تحملِ این جنگِ سرد نیست .....
دعا کردم سرت را نیزه دار از نی نیندازددعا کردم که سویت سنگ پی در پی نیندازد.دعا کردم کسی با مشک پر از نهر برگرددعمود خیمه ها را شعله ها تا کی نیندازد؟.سرت را نزد او بردند و من در دل دعا کردمخدا حتی گذارش را به ملک ری نیندازد.دعا کردم کسی در شام جای شکر پیروزینرقصد، پا نکوبد، سَب نگوید ، مِی نیندازد.به دنبال تو با پای برهنه می دوم با اشکبه راهی که در آن حتی عرب هم نی نیندازد...
روزها با فکر او دیوانه ام، شب بیشترهر دو دلتنگ همیم، اما من اغلب بیشتر...
به چشم دوستان ناقابلم، باشد، ولی ای دوستطلا را با ترازوهای بقالی نمی سنجند...
به چشم دوستان ناقابلم، باشد ولی ای دوستطلا را با ترازوهای بقالی نمی سنجند...
خدا کند که بمیرم زمان دیدن توکه مرگ حین زیارت بجز سعادت نیست!...
پیش هم بودن و هم جنس نبودن درد استآه از آن سیب که در پاى چنار افتاده است ...
تمام حافظه ی ماهیان سه ثانیه استپس از تو عادت دلخواه من فراموشی ست...
گفتند از تو شعر بخوانم٬ تعجب است!!!توصیف کوه را به غباری سپرده اند.!! ...
گفتی چرا اینقدر اشعارت سیاه است ؟خندیدم و دستی به موهایت کشیدم...
ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺳﯿﺪﻡ ﮐﻪﺳﻼ ﻡِ ﻭﻗﺖ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﭼﻪ ﺩﻟﮕﯿﺮ ﺍﺳﺖ......
هر کسی با دلبرش رد شد مرا سوزاند و رفتتشنگی اطراف دریا بیشتر حس می شود...
چقدر پشت سرت را نگاه کردم، حیفبه صفر پشت رقم اعتنا نباید کرد!...
هر دو سرخیم ولی فاصلهء ما از همپرده هایی ست که در قلب انار افتاده...
هر که تهدید به رفتن بکند / می گویمشیر از این بیشه سفر کرده/ تو که جای خودت...
هر که را مسخره کردیم رسیدیم به او مگر آنها که به خوشبختی شان خندیدیم...
بی تو دنیای من از مرگ غم انگیز تر است...