سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
بگذار با تمام حروف ندا صدایت کنمباشد آن گاه که نامت را می خوانم،از میان لبانم زاده شوی...بگذار دولت عشق را بنیان نهمو تو ملکۂ آن شویو من بزرگ ترین عاشقان آن شوم.بگذار انقلابی را راهبر باشمکه حکومت چشمان تو را بر مردماناستوار می کند.بگذار با عشقچهرۂ تمدن را دیگر کنم...تمدن تویی!تو همان میراثی هستی که هزاران سال پیشدر دل زمین زاده شدی...برگرفته از کتاب «چشمانت وطن من است»...
طیور کثیرة فی رأسی،قیود کثیرة فی قدمی... انبوه پرندگان در سَرم،زنجیرهایِ بسیار در پاها... آدونیسترجمه: سعید هلیچی...
باز می گردم به سویتدر مگشایآغوش بگشای...جوزف حربمترجم: طیبه حسین زاده...
چه فایده ای دارد؟!انتشار کتاب های جدید چه فایده ای دارد؟و ساختن راههای جدید؟و سوارشدن در ماشین های آخرین مدل؟و چه فایده ای دارد کفش های نو بپوشیم؟و پالتوهای جدید به تن کنیم؟و مایوهای مد روز؟و وطن همچنان کهنه... کهنه!محمد الماغوطمترجم: طیبه حسین زاده...
کجاست پنجره ی این دنیا؟می خواهم از آن بپرم!رزان بنورهمترجم: طیبه حسین زاده...
مُحال بودگندم من بر صخره ی تو بروید؛این را از ابتدا می دانستم!اماابرهایم را بالای سرت گسترانیدمو در آغوشت گرفتمچونانکه دریا افق را در آغوش می کشد..غادة السمانمترجم: طیبه حسین زاده...
مرد من!من هماره مبارزه می کنمو مبارزه می کنمتا زندگی ظفر یابدتا درختان جنگلها برگ بر آرندتا عشق به خانۂ مُردگان در آیدکه فقط عشق می تواندمُردگان را به حرکت در آرد!سعاد الصباحمترجم: طیبه حسین زاده...