متن موج نو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات موج نو
زاپِ ریا
روده ی زردِ زنگزدهی زخم را
از حفرهی حنجره
سمت سقفِ سردِ سنگ
میپاشد
و زانوی زمین را
زیرِ زودِ بارانِ زوائدِ زمان
حامله میکند
شکم
شبیه شبحهای شیشهای
در شکافِ شب
شکسته میچرد
دست
دستاندازِ دریای دود
که دهانِ داغِ دیر سال را
در دلِ دودکدهها
دفن...
روی کاغذ
هجده ساله
زاده ی شهر بی وجود
برچروکِ پیشانیاش
گردوخاکِ زلزلهی سی سال پیش
عکسِ ممهور
مایل به چپ
انگار در انگاره ها
از قابِ خواب فرار کرده
سری که از تن
حوصلهاش سر رفته
و گوشهایی که
شماره ی شناسنامه را
لای رادیکال
زمزمه کرده
روزِ صدور...
من را برای خودم بیشتر بخواه