متن ارس آرامی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ارس آرامی
بالا، بزرگ، زیبا، شاید عقاب بودی
شاید فرشته بودی، شاید عذاب بودی
دیگر تو را ندیدم؟ یا چشم بسته ای تو؟
شاید که خواب دیدم، شاید که خواب بودی!
کل ستاره ها را بار دگر شمردم
بی معرفت! کجایی؟ شاید شهاب بودی
دریای دیگری نیست، برکه به برکه گشتم
دریا...
از همان روز که گفتی گلِ مریم خوب است
گل فروشی سر بازار دلم می خواهد
من و تو، راهیِ آن رَه که به ترکستان است
با تو چون می روم این بار دلم می خواهد!
ارس آرامی
مست و دیوانه ام، انگار دلم می خواهد
بزنم مشت به دیوار؟ دلم می خواهد!
همه گفتند تو عاشق شده ای، من شاید
بزنم دست به انکار؟ دلم می خواهد!
خسته ام از تو، ازین باعثِ شاعر شدنم
خسته ام از تو و هر بار دلم می خواهد
بزنم قیدِ...
مو طلایی، چشم گیرا، رنگ لب ها سرخ سرخ
لیلیِ شعرم عجب تندیس نابی می شود
من کنار لیلی و در التهاب بوسه ها
وَه چه رویای قشنگی وه چه خوابی می شود
او در آغوش من و من واله از لمس تنش
دست من بر روی موهایش حجابی می...
دلم عاشق، دلم شیدا، دلم تا قسمتی تنها
دلم یک آسمان دارد به رنگ آبی دریا
سحر با یک تبسم گل ز راه دور می آید
دلم را می برد یک روز به جشن پاک شبنم ها
دلم یک کلبه می خواهد به رنگ گرم آرامش
مرا گاهی بپوشاند ز...
دیگر آن دیوانهٔ بی تاب سابق نیستم
توبه کردم از گناهِ عشق! عاشق نیستم
شیشه بودم، سنگ ها اما نفهمیدند من
فرق دارم با همه، آیینهٔ دق نیستم
صاف و ساده بودنم را هیچ کس باور نکرد
خالیم از هر سیاست، من مصدق نیستم!
دور باید شد از این خاکِ...
دیگر آن دیوانهٔ بی تاب سابق نیستم
توبه کردم از گناهِ عشق، عاشق نیستم
شیشه بودم، سنگ ها اما نفهمیدند من
فرق دارم با همه، آیینهٔ دق نیستم
ارس آرامی
سال ها در غزلِ خویش دم از یار زدم
رفتم و نامِ تو را در همه جا جار زدم
حاصلم شد غمِ دلواپسی و دردِ فراق
من که یک عمر دم از دلبریِ یار زدم
هرچه گفتم که نرو، گوش نکردی، رفتی
آمدم پشتِ سرت ضَجّه زدم، زار زدم
رفتی...
تو را سرودم، در شهری که خواندن حرام بود
ارس آرامی
بی تو مهتاب شبش تیره و تار است هنوز
کوچه بی نامِ تو در حسرتِ یار است هنوز
شاخه ها دست بر آورده به مهتاب، اما
اشکی از شاخه سرِ زلفِ نگار است هنوز
در نهانخانهٔ شعرت که گُلِ عشق دهد
عطرِ صد خاطره در ذهنِ حصار است هنوز
همه...
ای آنکه دلت پیش دلم نیست، کجایی؟
در خلوت دل جای تو خالی ست، کجایی؟
چون عشقِ معلّق تو به هر بام پریدی
ای روشنی خانه ام، ای دوست کجایی؟!
ارس آرامی
موی فر، چشمان عسل، ابرو قجر، گیسو کمان
آب قندم را بیاور، چَشمم سیاهی می رود!!
ارس آرامی
همه از چشمانت زیبای و من شعر می چینم...
ارس آرامی