او ز ما فارغ و ما طالب او در همه حال
تو تمامی با توام تنها خوش است
پاییز بغل میخوام ترین فصل ساله
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
لطف خدا بیشتر از جرم ماست
کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
من از عالم تو را تنها گزینم
هر جای دنیایی دلم اونجاست
ناراحت بشم ناراحت میکنم🤍(:
واسه خودت زندگی کن:)
من از اقبال خود نالم که دستی بی نمک دارم
خدای دور بود از بر خدادوران
حدیث چشم مگو با جماعت کوران
با خودت آشتی باش!
نسل بشر با شرایط آخر زمانی روبرو است
من خلوت یک زخمم
سینگل باش پادشاهی کن سینگل باش هر چه خواهی کن
غرضم وصل تو باشد چه تو آیی چه من آیم
ای من غلام آن که دلش با زبان یکی ست
عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
تو چه کردی که دلم این همه خواهانت شد؟
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
آزار نده تا آزار نبینی
فلسفه، میکروسکوپ افکار است