متن بیمارستان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیمارستان
چقدر روی این تخت
فکر کردن میچسبد!
فکر کردن به یک بیداریِ طولانی
فکر کردن به ماورای رویا
به صدای پایی
که بلند بلند گام بر میدارد
به دستهایی
که از کنترل خارجاند
به تلویزیونی که قادر است
با صدای نامفهوم
جای خالیِ حرفهای دلخواه را
در گوش پُر کند...
بال بال می زنند
پروانه های سپید
در گرگ و میش صبح های یک بیمار
لب های کودکی هجا می کند
پ
رس
تار
آه، تمام مهربانی های یک بیمارستان!
کافه چی قهوه رو تو فنجون ریخت
یه لبخند کج و کوله زدم به نشونه تشکر
..
..
..
نشست رو به روم یه لبخند دلبر زد و گفت:
تا ته بخور زود بده بهم میخوام فالتو بگیرم
-مگه بلدی؟!
+اره بلدم زود تر بخور
قهوه رو تا ته سرکشیدم...