دلبرت هر قدر زیباتر غمت هم بیشتر پشت عاشق را همین آزارها تا می کند... .
من دلم را که می تپد با تو گرچه گمراه دوست می دارم
دیروز، غرورش همه جا ورد زبان بود حالا جلوی آینه، هم قدّ خودش نیست...
پیش چشم همه از خویش یلی ساختهام پیش چشمان تو اما سپر انداختهام
تو دلیل شو من زندگی میکنم... ️️️
در سر هوس عشق تو دارم همه روز
و در معراج آغوشت پر از حالِ خوشایندم...
دوستش دارم دوستم دارد .. وَ این عاشقانه ترین داستان کوتاه دُنیاست .. ️️️
خوشبختی داشتن آدمیه که حتی از راه دور هم حالت رو خوب کنه ️️️
تو با من قدم بزن من تا تہ دنیا جاده میسازم
چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس است یک صندلی برای نشستن کنار تو
تا در دل هم باشیم، تاوان بدی دادیم او گیره ی مویش را، من ایل و تبارم را
هیچ کجا خانهی آدم نمیشود ، حرف از آغوشِ توست ...
باید این سردرد را بهتر کند فکرِ لبخندِ تو در آغوشِ من
برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از آب میترسید...
وطنم؟ آنجا که تویی ...
تو... تکرار نمی شوی این منم که دلبسته تر می شوم...!
ور گُل کُند صَد دِلبرۍ اِۍ جان تو چیزۍ دیگرۍ ... ️️️
بیمار خنده هاے توام ،بیشتر بخند ...
مرا به صبحی بخوان که در آن طلوع می کنی ️️️
دلم اسارتی میخواهد از جنس تو ... مثل حبس شدن گوشه آغوشت ️️️
من نیازم از لبت دوستت دارم شنیدنه ️️️
هرشب از سقف خیالم تو می چِکی... واین عاشقانه ترین بارش دنیاست!... ️️️
زیباترین سمفونی عاشقانه ام صدای نفس های توست...