متن دلدادگی سوزان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلدادگی سوزان
آنکه در صاعقه ی عشقِ تو افروخت، منم
حرفِ دلدادگی از شعرِ تـو آموخت، منـم
آنکه پـروانـه صفت، در دلِ آتشکـده ات
چشمِ خود را به نگاهِ تو فقط دوخت منم
خدایا نگاش کن چجوری میادش.
منو کشته اون صورت ناز و ماهش.
نمیدونه انگار دلم بد میخوادش.
تا هر جا که باشه با چشمام میپامش.
نمیدونه چشماش عجب حالی داره.
صداش جنس ارامش خاصی داره.
نگاش وای نگو دل واسش پاره پاره.
تو چشمای نازش چه دنیایی داره.
خدایا نگاش...
تب کردن من دست خودم نیست.
لبهای تو آتش به دلم انداخته.
عشقت بدمد، تاب و تبی، در تبِ من
گلبوسه زند؛ مِهر دمد، بر لبِ من
من رسم کنم، با دلِ خود، نقشهی عشق
حسّت بشود، اسمِ شبِ هر شب من