نَردِ عشق می بازد قناریِ تنها با گل هایِ کاغذین - در زمهریرِ قفس- .
در زمهریر برف در پردههای ذهن من از عهد کودکی سرمای سخت بهمن و اسفند اینگونه نقش بسته است اهریمنی اما همیشه در پی اسفند هنگامه طلوع بهار است و ایمنی شب هر چه تیرهتر شود آخر سحر شود...
جهان من خالی ست جهان من خالی ست در کجای این عجوزه ی پیر گم شده ای که پیدایت نمی کنم!.. درخت ها از تو سبز شدند درخت ها از تو سبز شدند و آبشار از تو حریر حیات کجا گم شده ای جهان من خالی ست ..... بی...