متن سجاد یعقوب پور️️️
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سجاد یعقوب پور️️️
افسانه یِ من گشته ای و خانه ات آباد
ای عشق جگر سوز من از دست تو فریاد
عشق تو امیدم به گُذر از دل طوفان
با تو دل من از غم و غصه شَوَد آزاد
از دست تو این قلب من از غصه بمیرد
داد از غم عشق تو...
مثل پائیز و هوای ابری و تنگ غروب
یاد تو چون بادهای موسمی سمت جنوب
بی تو سخت است و عذاب آور تمام لحظه ها
یاد خود را اینچنین بر قلب زار من مکوب
بی عشق عبور از دل طوفان نتوان کرد
بی یار سفر از غم و باران نتوان کرد
در معرکه عشق نیاز است به مردی
رندانه گذر از دل خوبان نتوان کرد
یاس من بودی ولی حالا تو کتمان میکنی
عشق خود را از همه مردم که پنهان میکنی
کل دنیا با من بیچاره دشمن بوده اند
دشمنان را دم به دم شادان و خندان میکنی
ما که از عشق تو در عالم نمونه بوده ایم
عاشقت را از چه رو گریان...
ای راز سر به مهر من ای خوشترین غزل
زیباتر از ترانه و شیرین تر از عسل
عشقت شده بهانه ی بودن در این جهان
اسم تو شد دلیل گشایش به هر عمل
گاهی دلم برای خودم تَنگ می شود
آنجا که پای رفتن من لَنگ می شود
در راه عاشقیت از خود گذشته ام
هر روز که بین عقل و دلم جَنگ می شود
قسیم النّار و الجنّه ، امیرالمومنین حیدر
علی شد ساقی کوثر ، علی همراز پیغمبر
به روز حشر در محشر، در آن وقت حساب آنجا
امید ما به لطف او ، به لطف حضرت مادر