پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
با آنکه غمی درون ما می رقصیدولی چهره ما باز به شما میخندیدمحمد عاشوری...
در بازی دنیا یک جانبه می بازم زین پس در فراق عشق تو می سوزم و می سازم...
روزگار بدی استدرست وقتی در آتش میسوزیهمه به بهانه ی آب آوردنمی روند!و تو میمانی و سوختن و ساختن ......
دخترهای ساده دلبری بلد نیستند... بلد نیستند نگاهشان را عاشقانه کنند...ولی به پای کسی ماندن را خوب بلدند. سوختن و ساختن را بلدند.بدی هایت را دور می ریزند و خوبی هایت را فقط می بینند...این دختر ها زندگی ساختن را خوب بلدند ولی برای مرد زندگی......