متن شادابی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شادابی
بدترین بلایی که آدمی می تواند بر سر خودش بیاورد ناامیدی ست، لذت نبردن از لحظه های امروز و نگرانی برای فرداهاست، افکارهای خسته ای که همچون کوچه های پرپیچ و خم از هرطرف به بن بست می رسند.
حصارهایی بلند که سال هایی طولانی برچین نشده باقی مانده اند...
سرخ میگردد دلم، از شادیِ بودن، کنارت
آبیِ احساس دارد، رنگ و روی خاطراتت
کوچه های شهر نفسشان تنگ شده است گریبان مرا می گیرند
پرسانند
ازنشنیدن صدای رسای پاهایت
از شوخ و شنگیهای تو با عابران که شنونده بوده اند
چه بگویم که پیش قراول کوه نوردی،ناباورانه
هجرت کرد.
« بر سر دیگ غذا دیدم عزا از یاد رفت »
آنکه غمگین بود دیدم آخرش دلشاد رفت
بعد این باید فقط دلخوش به خود باشم همین
دیر فهمیدم صد افسوس عمر من بر باد رفت