متن شریفه محسنی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شریفه محسنی
دلم برای تو تنگ است و من قرار ندارم
مها بیا که دگر تاب انتظار ندارم
کجا گریزم از این شب که از هجوم خیالت
به سر خیال رهایی، وَ یا فرار ندارم
اگرچه ره نگشودی مرا به شهر وصالت
ولی تحمّلِ رفتن، از این دیار ندارم
قسم به موی...
درد، تیشه بر استخوانم می زند...
گریه امانم نمی دهد...
سنگدل!
بیا و ببین...
چگونه مرگ، مرا به آغوشِ خویش
می خواند!
آخخخ از این همه بی وفاییَت...
حالا بگو
به قلب عاشقم چگونه بفهمانم
که آغوش تو
جای من نبود !
به قلم شریفه محسنی \شیدا\
شاعر کتاب \غزل...
سرگردانی عجیبی ست
ماندن در دوراهی عشقت
نه تاب رفتن دارم
نه دلیلِ ماندن
چون روحِ سرگردانم
مُرده ام
پیش از آنکه مُرده باشم....!
به قلم شریفه محسنی \شیدا\
شاعر کتاب \غزل های شیدایی\
در به دری در شب تنهایی ام
می کِشد این عشق به رسوایی ام
ای که دلم با غمت آمیخته
من غزلی تشنهٔ شیدایی ام
کهنه کتابیست غمت در دلم
خواندن این قصه تو آغاز کن
بی تو تمامم شده لبریز غم
بغض گلوگیر مرا باز کن
قلب مرا تاب...