متن عشق و نفرت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق و نفرت
زمین و زمان را بـہ هم میـבوزم،
اگر تو سهم کسے باشے غیر از من.
نقیض یار مومن باز، عبودم را فنایش داد
که سرو قد فراز آورد خشوع مو خضوعش داد
محبت بیشمار از او به اخمی از هلال ابرو
از ان چشمان مخموری که که ردی بر دوایش داد
به یک دم کافرش گردم به عشوه میشوم عابد
چنین داردمرا درمشت که صیادی...
باید بفهمی کجا دل شکستهای
کجا از مرز انصاف گذشتهای
کجا بیدلیل قضاوت کردهای
و کجا بیگمان دلی شکستهای
اگر که ندانی، گرفتار خواهی شد
در دامی که خود از آن آگاه نشدهای
"تا در جای کسی نبودهای، خاموش باش"
که در دنیای دل، کسی از دردش پنهان نیست، آگاه...