من عاشقِ همان دوستت دارم هایی هستم که نمی گویی!! که با نگاهت دلم میلرزد که فقط میگویی مواظب خودت باش..️
تو آن آزارِ شیرینی️ که دلخواه است تکرارَت و من هر بار از هر بار بیشتر دوستت دارم...
دوست داشتن حساب و کتاب ندارد! باید همه ی وجودت دل شود و همه ی فکرت دوست داشتن.....!
اگر به عقب بر میگشتم، باز هم برای دیدنت میآمدم، باز هم برای بودنت لحظه شماری میکردم، باز هم دلتنگت میشدم... اگر به عقب بر میگشتم، باز هم دوستت داشتم، فقط به رویت نمیآوردم، تا همیشه غریبه بمانی... آدم، از غریبهها انتظاری ندارد...
همه چیز را که نمی شود نوشت ..! بعضی دوستت دارم ها فقط لب مرا میخواهد و گوش تو را که بی فاصله بگویم : دوستت دارم ...
نباشی واژه ای ندارم برای عاشقی...! همه اش میشود دلتنگی دلتنگی دلتنگی
همیشه یک دلیل هست برای اینکه کسی را غیر معمولی دوست بداریم مثلا لبخندش مثلا چشمهایش مثلا حرفهایش...
لبخندِ ت کم از خورشید نیست؛ بعد از طلوعِ خنده ی تو صبح میشود...
صبح بدون تو مگر بخیر می شود دلم جز به نگاهِ تو به هیچ آفتابی گرم نیست... ️️️
چه اهمیتی دارد امروز چه روز از چه ماه و چه سالیست مهم دوست داشتنِ توست...
یِک خاطره داریم و یک خَروار شب؛ که هِی تکرار می شود؛ و حافظهای که هِی از تو پُر می شود؛ و جانی که هی به لَب می رسد اما دَر نمی رود...
برف هم دلیلِ عاشقانه ای ست برای سفر به آغوشت ؛ عشق راهش را پیدا میکند ،،،
رنگ لبخند تو بر هیچ لبی نیست که نیست
ای دورترین جز تو کسی به من نزدیک نیست
صدایم کن بگذار در امواج صدایت دیوانه شوم
حسرت یعنی لب من در طلب بوسه ی تو
غریبه است هر کس جز تو در حوالی من
کاش به تو وابسته شدن این همه اندوه نداشت
عشق بی فلسفه زیباست تو نخواهی دل من باز تو را می خواهد
بعضی دوستت دارم ها فقط لب مرا می خواهد و گوش تو را که بی فاصله بگویم دوستت دارم
بیچاره تر از آهم و گمگشته تر از یاد لعنت به هوایت که هنوزم به سرم هست و نیفتاد
گره ی کور دلم دست تو را میطلبد
من به یک صبح که با خنده اَت آغاز شود می اندیشم و به یک حبه ی قند که از کنج لبت بردارم کاش این صبح بیاید و اندیشه ی من رنگ رویا نشود
تو گر گناه من شوی توبه نمیکنم ز تو جام لبت بنوشم و باز گناه می کنم