متن محمد خوش بین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محمد خوش بین
بهار آمده است،
با نوید امید و شادی
از زمین به آسمان ،
نغمه های شادی می رسد
و قلبم پر می شود از خوشی.
خواهم ساخت با آسمانی که نامش عشق
با شمعی که پرواز کند در آسمان شب سور
اگر دریابم آن قدرتی که داری از نزد خود
زنده شوم با عیسی به تشنه لبان زنگور
سبز سبزم ریشه دارم یک جهان اندیشه دارم
پیش کردم ریش دیدی شیرها در بیشه دارم
من سفیدم پاک پاکم دشمنی با کس ندارم
رنگ سرخی ، یادگار از کربلا در سینه دارم
و در سکوت شب
با دیدن تصویر تو
در این قاب عشق
گریه می کنم و خنده میزنم
آرزوهای بی پایانمان
همه در این عکس جا شده است
و من هر شب
با یاد تو
در این تنهایی بی پایان
به خواب میروم و با تو
در آغوش همیشگیمان به...
شعله عشق از تو زبانه کشید
عشق تو آتش به جهانم کشید
ای همه احوال پریشانی ام
آمده بودی که بسوزانی ام
ای تو همه باعث ویرانی ام
آمده بودی که بمیرانی ام
تو را می خواهم
برای لبخندت
برای دستانت
برای خنده هایت
برای غرق شدن در چشمانت...
تو را می خواهم
با تمام توجه و احساس
با صدای گفتن اسمت
با لمس کردن دستانت
با بوسیدن لبانت...
تو را می خواهم
برای بودن با تو
برای زندگی کردن با تو
برای...
می شنوم همه را
همه ی زبان ها را
همه ی خاموشی ها را
وقتی پاییز آمد
همه سکوت ها را
و صدای پاییزی از برگ های خسته
که زمین را فرو می ریزند
می شنوم همه را
همه ی زمین و آسمان را
همه ی زندگی و مرگ را...
در خواب هایم تو را می بینم
در آغوش عشق، آرام و سرشار
همراه با تو در باغی آرام
با گل های خوشبو و رنگارنگ
در آنجا، همیشه بهار است
و دل ها با عشق می شکفند.
در آینهٔ روحم تو را می بینم
نوری که از تو در دلم...
باشد که روزی برسد،
و آن روز آینه ای دیگر
تصویر تو را در خود نگه دارد.
آن روز که نوح شوم،
و دریای غمت به ساحل برسد.
کشتیِ امیدم را
از دریاهای تاریک و طوفانی
به سوی آرامش و آرزوها
هدایت کند.
باشد که آینه ای دیگر
تصویرِ تو...
من مست و تو بی خانه
دور از من و دیوانه
ما کی رسیم لانه
کو خانه و کاشانه
من عاشق و آواره
هر شب در میخانه
دنبال تو میگردم
می سوزم از این دردم
تو هر چه که هستی کاش
در زندان قلبم باش
دل فقط تو می خواهد...
یا رب مددی کن تو
چه کس بشود چون تو
روشنگر راهم باش
فرمانگر کارم باش
این جسم ضعیفم را
افکار پلیدم را
قدرت بده یا الله
گفتم که بسم الله
جان را به تو بسپارم
در راه تو می کارم
از جان و سرم سیرم
در راه تو می...
هر لحظه، هر نفس
تو را در خودم حس می کنم
تو تمام اعداد وجودمی
تویی عدد یک، شروع همه چیز
تویی عدد دو، من و تو
تویی عدد سه، همراهی و تعامل ما
تویی عدد چهار، استحکام و پایداری
تویی عدد پنج، تنوع و زیبایی
تویی عدد شش، هماهنگی...
سر به سجده می گذارم خالقم تو را بیابم
به تو خود را می سپارم سر سجاده نخوابم
گر چه دورم از تو اما میرسم به تو در آخر
جان به کف آماده هستم و کنون پا در رکابم