پرواز نمی خواهم، از بس که قفس زیباست من مشتری حبست، این حصر حصاری چند؟
بایک تبسم شهر را برهم زدی بی اختیار می ترسم از... خندیدنت آخربیاید زلزله...
من امروز در انتظارت غم انگیزترین و کوتاه ترین شعر دلتنگی را گفتم: "مردم ز غمت، نیامدی تو"
نیمه ى پُر منم و نیمه ى خالى هم تو خالى و پُر همگى قصه ى لیوانِ تو بود
سوزش چشم من از لذت زیبایی توست خیره بر تو شده ام ، پلک زدن یادم رفت !
به کجا کشانده ای تو دلِ کافرِ پُر از عشق نه وضو نه قبله دارد هوسِ نماز کرده
وقتی تو اینجا نیستی پاییز جایش خالی است همچون درخت کاج پیر از سبز بودن خسته ام...!
قالبِ اشعار من قالب آغوش توست جای لبم وقت شعر روی لب گوش توست
حراج میکنم دلم به قیمت نگاه تو امان که تو نمی خری سکوت پیشه می کنم