متن کاج
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کاج
خیالت راحت شد پاییز
آمدی و روزها را کوتاه کردی
من ماندم و غم های بی پایان
وشب هایی که قصد صبح شدن ندارند
وشب زنده داری هایی که فقط ماه نظاره گر آن بود
وغم هوایی که فقط خدا می داند
آمدی و خاطرات تلخ را با خود آوردی...
شالت به ضربِ باد می رقصید /
کاجِ پُرآوارم زمین می خورد /
شالم به دورِ درد می پیچید /
«من دوستت دارم» زمین می خورد...
«آرمان پرناک»
به گورستانی گذر کردم کاجی را دیدم ایستاده بود و می نگریست، مردمانی را که در سوگ عزیزانشان نوحه سرایی می کنند
بیچاره کاج مگر چه گناهی کرده؟ که در گورستان روئیده
مگر نه اینکه این همیشه سبز نماد امید است
چرا در گورستان ؟؟
این کاج است که همیشه...
شب هنگام کاج پیر شهرمان را بریدند !
فردا صبح کودکی را دیدم دوان دوان به سمت مدرسه میدوید.
و پیرمردی که با زنبیلش آرام آرام به نانوایی می رفت
و مردمی که در هیاهوی شهر دنبال روز مَره گی خود بودند
کسی نپرسید کاج کجاست ؟
گویی اصلا کاجی...
پاییز
فصل فرمانروایی کاج هاست
🌲🌲🌲
وَ گوش کاج ها بی تو پُراز فریادِ تاریکِ-
-کلاغانِ سیه چُرده ست،می دانی؟...نمی دانی
رضاحدادیان
تک درخت کاج آبادی را بریدند
به جرم بی ثمری
اما
کاج تمام عمر، سایه اش را وقف آدمها کرده بود
بیچاره کاج ...🌲
هرچه می نگرم
کنار نمی رود مِه
نمیتوانم ببینمت!
نمی بینی شاخه هایم چگونه درهم تنیده و اشک می ریزند
دیدم چگونه سپیده سر زد، آفتاب قلب آسمان را شکافت؛
دیدم اما؛ دنیای من روشن نشد!
راستی وجودم سرد است...
چرا نامم روی لب هایت نبض ندارد؟
سفیر تبسم زندگانی...
قدم زدن زیر درختان کاج را دوست دارم توی هر فصلی که باشی انگار دارن بهت لبخند میزنن و طراوت رو بهت هدیه میدن نه گلی داره و نه شکوفه ای ولی هدیه اش بهت با اون برگ های سوزنیش چیزی جز سبز بودن نیست، حکایت بعضی از آدمای زندگیمونه...
به اوﮔﻔتم ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﻬﺎ ﺑﺴﭙﺎﺭ
ﭘﺎﯾﯿﺰ ﺍﺳﺖ …
می ریزند
ﺳﭙﺮﺩ …
مرا ببخش ای دوست منﺑﯿﺨﺒﺮ بودم ﺍﺯ آﻧﮑﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﺍتﮐﺎﺝ ﺑﻮﺩ