پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
شهر را بی تو ؟ نمی خواهم خانه را بی تو ؟ نمی خواهم سفر را بی تو ؟ نمی خواهم تنهایی را بی تو ؟ نمی خواهم خنده را بی تو ؟ نمی خواهممن بی تو هیچ چیز را نمی خواهم حتی بهترین ها را که بی تو بد ترین عالم اند ... نور بهشتی...
دلم می خواهد پاییز باشد و باران باشد و قهوه باشد و کتاب باشد و موسیقی باشد و آواز باشد و رقص باشد و پنجره ای باشد و کلبه ای باشد و تو باشی و تو باشی و تو باشی ...نور بهشتی...
مردمی که عزیز از دست داده اند دیده ای ؟ ماتمشان را اندوهشان رابغض و گریه هایشان رالباس های تیره شان رابی حوصلگی و آشفتگی شان را آنها فردی را از دست داده اند که با ارزش بودهاما افرادی را که خودشان را ، از دست داده اند دیده اید ؟ پاسخ به این سوال سخت است چون آنها با اینکه عزیزترین ، مهم ترین ، تاثیر گذار ترین و ارزشمند ترین آدم زندگیشان را از دست داده اند هیچ شباهتی به افرادی که گفتیم ندارند ! نه لباسشان سیاه است نه چشمانشان اشک آلود...
و من تو را در کدام هزارتو گم کرده ام که هر چه می یابمت جز سردرگمی چیزی نصیبم نمی شود ؟نور بهشتی...
خدایا ! هر کس پیش خودش یک موفقیت به خودش بدهکار است ! ما را پیش خودمان شرمنده نکن !نور بهشتی...
شاید در کنارم نباشی اما در نزدیک ترین جا به منی ، درونم ، در قلبم !نور بهشتی...
گام برداشتن در جاده ای خطرناک و پر از واهمه خیلی سخت است چون نمی دانی چه چیزی در انتظارت است و همه چیز برایت گنگ و نا آشناست . شاید الان در ابتدای همان جاده ایستاده ای ! می ترسی به راه بیفتی چون نمی دانی این جاده ی پر پیچ و خم چه مسیری برایت رقم زده ! می ترسی که این جاده به جایی ختم نشود و فقط تو بدوی و آخر هم نرسی یا اصلا برسی و ببینی بن بست است !!! اما من به تو می گویم سازنده ی این جاده را می شناسم و تا انتهایش رفته ام ! نه بن بست است نه بی ا...
متنفرم از وقتایی که مجبورم به خاطر حفظ جون و منافع خودم و اطرافیانم وانمود و تظاهر و مخالفت با چیزهایی که ازشون مطمئنم بکنم ! :(...
یک اشتباه یک حماقت می تواند قاتل جان و روحت باشد . اعتماد شکسته بدترین چیز است . بزرگترین هزینه ی همان اشتباه می تواند شکستن اعتماد باشد ...نور بهشتی...
دلت رو به آدمای واقعی خوش کن ، اونایی که همیشه هستن !نور بهشتی...
شاید پایان خیلی از قصه ها خوش باشد اما اشک هایی که در طول قصه ریختی را جبران نمی کند ...!نور بهشتی...
زیبایی را درون خودت پیدا کن شاید ، جایی ، درونت ، زیر چشمانت مخفی شده !نور بهشتی...
سرشار بودن همیشه خوب یا همیشه بد نیست !مهم این عست که از چه چیز سرشار باشی ...دلتنگی یا خوشحالی ؟!...
دلت را به خودت بسپار ، دلسوز تر از تو برای تو نیست !نور بهشتی...
و عجیب دلم قدم زدن در شهری را می خواهد که بی رحم ترین است ...!...
ماهی ها نمی دانند نفس کشیدن زیر آسمان و روی زمینی که دلتنگی چه حسی دارد !نور بهشتی...
پیچ و خم مویت تنها پیچ و خم زیبای جهان است ... نور بهشتی...
زندگی زیباست یا زشت ؟اگر سبزی جنگل و آبی دریا را بگویم زیباست امااگر پلیدی ها و تیرنگ ها را حساب کنم چیزی فراتر از زشت است ...نور بهشتی...
تو زیبایی ، چون آرامش حکم فرما پس از طوفان دریا ...نور بهشتی...
چشمانت انعکاس قلب و احساست هستند ...نور بهشتی...
دلِ دلگیرم را از دلِ دلدار چگونه برهانم ؟ نور بهشتی...
قلم : مرهم ، کاغذ : دوا نور بهشتی...