Z.Frdsi
Writer Artist And ...
شهر را بی تو ؟ نمی خواهم
خانه را بی تو ؟ نمی خواهم
سفر را بی تو ؟ نمی خواهم
تنهایی را بی تو ؟ نمی خواهم
خنده را بی تو ؟ نمی خواهم
من بی تو هیچ چیز را نمی خواهم حتی بهترین ها را که بی تو...
دلم می خواهد پاییز باشد و باران باشد و قهوه باشد و کتاب باشد و موسیقی باشد و آواز باشد و رقص باشد و پنجره ای باشد و کلبه ای باشد و
تو باشی و تو باشی و تو باشی ...
نور بهشتی
مردمی که عزیز از دست داده اند دیده ای ؟
ماتمشان را
اندوهشان را
بغض و گریه هایشان را
لباس های تیره شان را
بی حوصلگی و آشفتگی شان را
آنها فردی را از دست داده اند که با ارزش بوده
اما افرادی را که خودشان را ، از دست...
و من تو را در کدام هزارتو گم کرده ام که هر چه می یابمت جز سردرگمی چیزی نصیبم نمی شود ؟
نور بهشتی
خدایا ! هر کس پیش خودش یک موفقیت به خودش بدهکار است ! ما را پیش خودمان شرمنده نکن !
نور بهشتی
گام برداشتن در جاده ای خطرناک و پر از واهمه خیلی سخت است چون نمی دانی چه چیزی در انتظارت است و همه چیز برایت گنگ و نا آشناست . شاید الان در ابتدای همان جاده ایستاده ای ! می ترسی به راه بیفتی چون نمی دانی این جاده ی...
متنفرم از وقتایی که مجبورم به خاطر حفظ جون و منافع خودم و اطرافیانم وانمود و تظاهر و مخالفت با چیزهایی که ازشون مطمئنم بکنم ! :(
یک اشتباه یک حماقت می تواند قاتل جان و روحت باشد .
اعتماد شکسته بدترین چیز است . بزرگترین هزینه ی همان اشتباه می تواند شکستن اعتماد باشد ...
نور بهشتی
شاید پایان خیلی از قصه ها خوش باشد اما اشک هایی که در طول قصه ریختی را جبران نمی کند ...!
نور بهشتی
سرشار بودن همیشه خوب یا همیشه بد نیست !
مهم این عست که از چه چیز سرشار باشی ...
دلتنگی یا خوشحالی ؟!
پیچ و خم مویت تنها پیچ و خم زیبای جهان است ...
نور بهشتی
زندگی زیباست یا زشت ؟
اگر سبزی جنگل و آبی دریا را بگویم زیباست
اما
اگر پلیدی ها و تیرنگ ها را حساب کنم چیزی فراتر از زشت است ...
نور بهشتی
چشمانت انعکاس قلب و احساست هستند ...
نور بهشتی
دلِ دلگیرم را از دلِ دلدار چگونه برهانم ؟
نور بهشتی
قلم : مرهم ، کاغذ : دوا
نور بهشتی
من عشق را وز و پیچ موهای فرفری ات یافتم و آن را لمس کردم ...