متن نوشته های نسرین شریفی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نوشته های نسرین شریفی
برایت جشنِ تکلیف گرفته ایم دخترک زیبارویِ عاشق کش
ماه هفت آمدی و ماه نه میروی
برگهایت هنوز روی زمین است
در سفره جشن تکلیفت میگذاریمشان
تا صدایِ خش خششان بانگ نیایش یلدا را بسرایند
یلدا مبارک
نسرین شریفی
به تاکستان میروم و بادستان زمخت خودم می چینم انگورهای لطیف و آبدار را
بدون هیچ ایرادی می بوسند دستانم را
واز زمختیشان هیچ نمی گویند
ولی من همچنان در زنجیره رویداد کلمات تیکه دار عشق زندگیم در گیر ،
در هنگام نوازش دستانش
گناهم: کارگر کارهای سخت بودن است....
آسان مشو تلخ از سئوالی که پدر پیر تو می پرسد
که درجواب دادن هزاران سئوال کودکی ات ،صبر پدر افزون بود
نسرین شریفی
نیایش
اگربه نگاه خداوند ایمان قلبی داشته باشیم و بدانیم که مارا به پس پرده آگاهی نیست
اینهمه برای دربهای بسته زندگی غر نمیزنیم و به شادیها و نعمتها ، نگاه متکبرانه و خضوع نداشتن و فراموش کردن خدا
بیا دوست من، بدان که اوست آگاه برجزء جزء کل هستی...
عشق را مقدس شمار
وعاشق را میازار
عاشق آن است که کوله بارش احساس
ودردستانش سبد اخلاص
برای پیشکشی
دل عاشق نرم ولطیف است
و همچون شیشه شکستنی
عاشق همیشه فکرش درگیرایثاراست
اوبه همه اجزاء کائنات می اندبشد
به شقایق می اندیشدوبه هجرت خورشید
وبه فروغ ستارگان وبه تلاُلو ماه...
زندگی چیست؟
سرابیست دلپذیر
گاهی:
طعم شیرین چون عسل
و گاه طعمی تلخ
همچون یک داروبرای درمان درد
زندگی گاهی
بوی زیبای اقاقیای وحشی را میدهد
و گاه بوی تعفن بار لجن دریاچه ارومیه را
گاهی شکل دایره،بیضی،طناب باریک
وگاه نیز به شکل کوچه بن بست
و من وتو می...
نیا یش
ازساقی و می و میکده خواهم گفت
از عشق ومستی ورقصنده خواهم گفت
ازساقی مست پیمانه بریز شب تا به سحر
ازنورخداکه رودسوی کدام بنده خواهم گفت
ازحضرت عیش که نقاب زد به کنار
ازآن بنده، که شد بنده خواهم گفت
نسرین شریفی
وجینشان کن,
علفهای هرزرا میگویم.
رهاکن خودت را,دردریای زندگی
نگران نباش!! آنطرفتر, کسی هست که هوایت راداردبهتر ازخودت.
هرجاکه روی آسمان همین رنگست،
فقط باید حال دلت خوب باشد.
نسرین شریفی
نیایش
دیشب دل مست ما چه ها کرد
جسم وروح خودبه میخانه رهاکرد
پیرِمی فروش باده بیاورد و برگرفت دل
بنوشید و دمادم یار خودصدا کرد
(ایامتان خدایی باد)
نسرین شریفی
برایت جشنِ تکلیف گرفته ایم دخترکِ زیبارویِ عاشق کش
ماه هفتآمدی و ماه نه میروی
برگهایت هنوز رویِ زمین است
در سفره جشن تکلیفت میگذاریمشان
تا صدایِ خش خششان بانگِ نیایشِ یلدا را بسرایند
یلدا مبارک
نسرین شریفی
عاشقان را بارشِ عشقست
چشمها را شسته اند
دیدگان را دوخته اند بر کراهت
کوله بارشان آنچنان سبک که بر بالِ شاه پرک حمل میشود
دلها راهیِ بر قله
جسمها همره باد تا هر جا که برد باکی نیست
قاصدکها نیز همرهشان
تا که پیغامِ عشق ببرند بر هرکوی و...
نیایش
ما واژگان شبهای بی طهارتیم
درپی نفس اماره، رهروان عادتیم
غرانیم و ناهوشیار
که دزدان دریای رحمتیم
گویی که هرگز با نسیم مرگ نخواهیم رفت
ببخشای برما، که بی حیایان راه عادتیم
نسرین شریفی
نیایش
خدایا توهم عشقی و هم عاشق و هم معشوق
که هستی بهر هرموجود، معبود
همه ذرات هستی بهرتو درکرنشند و من نمیدانم
چگونه خودشناسم تا که دست یابم برتو ای معبود
که سخت است این
که خودگفتی در آن مبارک سوره قرآن
همان سوره که نامش هست ناس
که...
پرده را تکان میدهم تا که شاید دلتنگیش بریزد
دستی برسرو روی وسایل خانه میکشم تا ملالشان را بزدایم.
بدجوری اشیاء خانه دچارحرمان سیاه شدند
وقتی شاهد تشنج و و تنشهای من و تو بودند،
طبق عادت به دنبال مقصر میگردیم که فریاد یلدا بلند میشود
باورکنید من هم مقصر...
نوای سرودن بنواز که عشق سرودی تازه میخواهد
که بیتابست از عادت
از ملال گرد غربت
او همان بود که قربت داشت
نسیمی بود،وزیدن داشت
کوچه های باران را پیمودن داشت
مگذار باران عشق غریب شود
تازه اش کن با همان نازک خیالی
ورنه میرود عشق با بی خیالی
نسرین...
عاشق شدن ساده هست
با قدمهای تند میروی
سربالایی را می پیمایی
به قله میرسی
و اما دوست داشتن سخت است
هنگام پایین آمدن ازسرازیری
همان لابه کردنهای زهواردررفتگی یار
پیمودن کوچه های کج خلقی از سختیهای دوران ویا وداع با سلامتی اش را ، اگر همراه ویاوربودی
میشود گفت:دردوست...
چه زیباست که از چشمان عاشق، بوسه هویدا باشد
نسرین شریفی
متاسفم برای لحظه هایی که بودم ولی حضور نداشتم
نسرین شریفی