پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
کاش روز رفتنت آن روز بارانی نبوداز همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوز...
یک چتر و دو نفرآنکه عاشق ترخیس تر...️️️...
نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است...
خاطرات عطر میپراکنندوقتی شهر خیس میشود....
با صدای گریه ی ابرهاجوانه ی اندوه زدخاطرات خیس خورده ای...
جمعه و دلتنگی و پاییز و چشمی خیس اشککو طبیب حاذقی تا درد ما درمان کند؟؟؟...
این بوده سهمم از تویه قلب داغونو / چشمای خیس...
برخی از مردم باران را احساس می کنند؛دیگران فقط خیس می شوند...!...
دو تا عاشق زیر بارونیکیشون خیسیکیشون نیس......
با چشمای خیسایموجی خنده نفرستادی تا بدونی دنیا دست کیه رفیق...!!...
شده از نم نم باران دلت خیس شوی؟ دایما مشق تو آن مرد نیامد باشد؟...