بیا، که با تو مرا صدهزار پیوند است
بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است
چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
زمین باران را صدا میزند ، من تو را
سلام بر تو که روی تو روشنایی ماست
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
من از آغوش تو بارها به بهشت رفته ام
یک حبه بخند تا تمام من در تو حل شود
به او بگویید مرا به بودنش کافیست!
تو اعتبار خوشبختی منی
دلم بردی و آنگاهی به پندم صبر فرمایی
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
جهانم بی تو الف ندارد
دلتنگ همه وجودتم
نصف قلبم مال تو نصف دیگش فدای تو
تجربه بهترین حقیقت تلخه :)
خوش می روی به تنها تن ها فدای جانت
هرچی که هستی ، یکی از خوباش باش .
ما از کسایی زخم خوردیم که زمانی چسب زخمشون بودیم
رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد
راهی به خلوت دل جانانم آرزوست
- ساکِتَم ولی کور، نَه...
به نقد اندر بهشتست آن که یاری مهربان دارد
نور خواهی مُستعد نور شو